Part 29

3K 647 69
                                    

بعد از رفتنه سهون داخله خونه برگشته بود و چشم غره هايه چانيولو تحمل كرده بود!بكهيون با خودش فكر كرد كه خيلي زياده روي كرده؟
و تند حرف زده؟
ولي به تخمايه كوچولوش!چانيول واقعا رو اعصابش رفته بود!

-ميشه بس كني؟

لي-با مني؟خيلي خوردم؟

سوهو-معلومه!كله  خوراكياشو تموم كردي!

-با چانيولم!

لي چيپسو چپوند تو دهنش و با خش خش گفت-بس كن چانيول!
چانيول-چيو؟

لي شونه هاشو بالا انداخت و گفت:همون چيزي كه بكهيون ميگه رو!
سوهو دستاشو به سرش كوبيد و نفسشو كلافه بيرون داد:اين احمق نيس؟
لي-تو عاشقه همين خنگيم نشدي بيبي؟
-نه!

لوهان از اتاق بيرون اومد و گفت:برايه ساعت٤ فردا وقت دكتر گرفتم برات بكهيون،ميري ديگه؟
بك-هوم ميرم!

لي-من نمياما!

لوهان-كي گفت تو بري؟
لي-پدره بچه بايد بره!
لوهان-تو باباشي مگه؟

لي-فاك مگه من نيستم؟

چان-سوهو اينو از اينجا ميبري يا نههههه؟؟

لي-يولااا تازه منو ديدي عزيزم،بعد ميخواي بيرونم كني؟
سوهو-هيس ديگه!
لي-چشم!

لوهان تو فكر رفته كه كي بايد با بكهيون بره؟
پدره بچه؟پدره بچه كيه؟
يول و بكهيون؟يول و بكهيون!
اره اونا بودن،لوهان اضافه بود؟
با پيچيدنه دسته چانيول دوره كمرش از فكر بيرون اومد:هي بيب به چي فك ميكني؟

لو-تو با بكهيون ميري؟

چان-اگه بچه ها باهاش برن من ديگه نميرم!

لوهان با ديدنه بكهيون كه بهشون زل زده بود و صداشونو ميشنيد به چشماش نگاه كرد و ميتونست جمع شدنه اشكو پشته پلك هايه بكهيون ببينه!
لو-خوبه!

لي-هي بك،به حرفم گوش ميدي؟
بك-چي گفتي؟

لي-گفتم الان بريم،جنسيت بچه معلوم ميشه؟
بك-ارهه!

سوهو-جشنه تعيين جنسيت ميگيرين؟
بك-اووم فك نكنم!من نميدونم!

لي-الان صدايه قلبشم ميشنويم؟

بك-معلومههه،خوندم تو ٤ ماهگي ديگه ميتونيم بشنويم!

چانيول با كنجكاوي به حرفاشون گوش ميداد!لوهان با ديدنه رد نگاهه چانيول كه رويه بكهيون و شكمش بود،نفسه عميقي كشيد و گفت؛ميخواي باهاش بري؟

Where is my child?Where stories live. Discover now