بكهيون رويه زمين نشست و شروع به ناله كردن كرد،چانيول سمتش رفت و رويه زمين رو به روش نشست و گفت:بكهيون،چي شده؟
-درد دارمم! و اشكاش شروع به ريختن كردن!
-خيلي دردت زياده؟
بكهيون سرشو تكون داد و دستاشو دوره بدنش پيچيد و داد زد:همش تقصيره تو و بابامههههه!ايييي دلمممم!
لعنتتتت بهتتتت!
خانومه پارك سريع از اتاقش بيرون اومد و وارد اشپز خونه شد!
خ.پ:چه خبره؟دعوا ميكنيد؟بكهيون چرا رو زميني؟
-دلش درد ميكنه!
-خوب بلندش كنن ببرش دكتر ديگه!
چان:ميتوني تحمل كني؟
بكهيون سرشو به معني نه تكون داد!
خ.پ: حاله مامان بزرگ باز بد شده منشي پارك پيام داده من بايد برممم! تو راه زنگ ميزنم دكتره بكهيون سريع ببرش!خوب؟
چانيول سرشو تكون داد و بكهيونو بلند كرد و رويه كاناپه گذاشت!
چان:همش باعث دردسري!
بكهيون دوباره از درد تو خودش پيچيد و گفت:خالهه،ميشه..ميشه منم بيام بيمارستان باهاتون؟
خانومه پارك كلافه از اين همه مشكل سرشو تكون داد و گفت:نه نه تو بايد بري پيشه متخصص!زنگ ميزنم اوله وقت بري باشه؟ من برم!مامانم مثله اينكه حالش خيلي بد شده!
چانيول رو به رويه بكهيون نشست و گفت:ميتوني خودت بري دكتر؟
-چي؟
-من شركت كار دارم و بعدش مهموني دعوتم نميتونم ببرمت دكتر از اون طرف از مهموني عقب ميمونم و لوهان نميتونه بره خريد!
-ولي اخه من چه جوري برم؟
-تاكسي ميگيرم برات،تا ١٠صبر ميكنم تا مامان خبر بده،بعدش ميرم!الان چيزي ميخواي؟
-نه!ميتوني الان بري!
-جدي؟حالت خوبه؟
بكهيون پشتشو به چانيول كرد و گفت:اره،خودم ميتونم برمم تو برو به كارت برس!
چانيول كلافه دستشو تويه موهاش كشيد و به بكهيون كه از درد تو خودش مچاله شده بود و ناله ميكرد نگاه كرد!وضعيت شخمي بود!
از جاش بلند شد و گفت:بك؟من ميرم حاضر شم،باور كن خيلي كار دارم وگرنه خودم ميبردمت دكتر!بهم پيام بده خب؟
بكهيون:باشه.برو!
چانيول سريع از سالن بيرون رفت تا به كاراش برسه!گوشيشو برداشت و به خانومه پارك زنگ زد!
-جانم؟
-برام وقت گرفتيد؟ميشه الان برم؟خيلي درد دارم؟
-اتفاقا داشتم بهت زنگ ميزدم!اره ميتوني بري ساعت ١١!گفتم حالت زياد خوب نيس گفتش سريع ميفرستت تو اتاقه دكتر!
-ممنون!
تلفن رو قطع كرد و با درد از جاش بلند شد!نه نميتونست دوباره سره جاش نشست و اشكاش شروع به ريختن كرد!به كي زنگ ميزد؟
-الو چان...؟
-خوبي بك؟
-دارم...
-دستت به فرمون باشه لوهااان الان ميكشيمون!چي بكهيون داري چه كار ميكني؟
-دارم ميرم دكتر!
-خوبه!رسيدي بهم خبر بده!
-نمياي با هم بريم؟
-گفتم نميتونم با لوهانم!فعلا!
با صدايه بلند زد زيره گريه و صداشو تويه خونه رها كرد!الان كه كسي نبود ميتونست با صدايه بلند گريه كنه!
خانومه كيم با شنيدنه صدايه ي بلند بكهيون سريع وارده خونه شد و سمته بكهيون رفت!
-بكهيووون !بكهيون چرا گريه ميكني؟
-هيچكي دوسم نداره عرررررر!
-مشكل چيه اخه؟
-دلم درد ميكنه وقته دكتر دارم ولي تنهامممم!
-من باهات بيام؟
-نميخواممم!
-دوستات ميان؟
بكهيون اشكاشو پاك كرد و گوشيشو چنگ زد،و شماره كيونگسو رو گرفت!
-تو هميشه بد موقع زنگ ميزني؟
-كيوننننننگ
-فاك!چتههه احمق؟بچم افتاد!
-بيا ببرم دكتر!كسي نميبرتم دلم درد ميكنه!
-ادرسو بفرست با كاي ميام خوبه؟
-اره ارهه بيا!
بكهيون سمته خانومه كيم برگشت و گفت:بغلل!بغل ميخوام!
خانوم كيم با لبخند بكهيونو بغل كرد ميدونست امگاها تويه اين دوره به قدري حساس ميشدن كه فقط الفاشون ميتونست ارومشون كنه ولي بكهيون داشت دوره سختي رو ميگذروند و اين باعث ميشد به بچشم اسيب بزنه!
-غذا چي ميخواي برات درست كنم؟
-هر چي درست كنيد خوشمزسس!!
با صدايه زنگ از بغله خانومه كيم بيرون اومد و رفت و درو باز كرد!
كيونگسو و كاي وارد شدن و هر دو بكهيونو بغل كردن!
-دلم درد ميكنه بريممم دكتررر!
كيونگ:بغلش كن كاي تا ماشين بيارش!
كاي سرشو تكون داد و بكهيونو بغل كرد!
بكهيونو تويه ماشين گزاشتن و بعد از گرفتنه ادرس راه افتادن!
كيونگ:از كي حالت بده؟
بك:از ٩ صبح!
كاي:از صبح نبردنت بيمارستان؟
-نهه!يكم تندتر بروو!
كيونگ:حتي چانيولم پيشت نموند؟ احمقه؟
-ميبيني كههه!
كاي شونه كيونگ رو گرفت و برش گردوند سمته خودش و گفت:فعلا اروم باش كيوونگ!
كاي بكهيونو بلند كرد و وارد مطب شد،مطبه دكتر خلوت بود و منشي با ديدنه بكهيون سريع بكهيونو وارد اتاق كرد!
كيونگ:تو برو بيرون كاي ماشينو بد جا پارك كردي!يكمم خوراكي بخر بيار!
بكهيون ناله كرد:هوبي بخر اگه نداشت كيندر بخر!
دكتر از جاش بلند شد و سمته بكهيون رفت:باز با الفات نيومدي؟
كيونگ: الفا نداره!ما باهاش ميايم!
دكتر سري تكون داد و گفت:مشكل چيه؟كجات درد داري؟حركته سنگين انجام دادي؟
بكهيون سرشو تكون داد و گفت:دلم خيلي درد ميكنهه!٢ساعته درد ميكنههه!ديشب ديشب چانيول رات شد و ميدونيد كه بعدش اييي اييي!
دكتر اخمي كرد و تيشرته بكهيونو بالا داد و بعد از ريختنه ژل رويه شكمش مشغوله معاينش شد!
دكتر:همينجوري ميخواي ادامه بدي؟
بك:به چي؟
كيونگ:مشكلي هست؟
دكتر:ببينيد من از اول به دوستتوون گفتم كه سنش كمه،مارك نشده،دوره سختي داره از لحاظه روحي و جسمي مواظبه خودش باشه و رابطه ي سنگين نداشته باشه!شما نزديكه ٣ماه ديگه بچتون به دنيا ميادد!تو يه راته يه الفا كمكش كردي؟الفايي كه هيچي نميفهمه تو اين دوره؟از لحاظه روحي ميتونم بگم خوب نيستيد و از لحاظه جسمي كه وضعتون اينه!
كيونگ:چه كارش كنيم خوب؟الان حالش خيلي بده؟
دكتر:رو به بد ميشه گفت كه هستن! داروها و تزريقي هاشونو اين تو مينويسم بهتره زود تر انجامش بديد!بهت يه بار ديگه ميگم وضعيتت خاصه ميدوني منظورم چيه كه؟اين ماه احتمالا يه بار ديگه هيت ميشي! و ديگه نميشي تا بعد از به دنيا اومده بچه!حواست به تغذيه و رابطه هات باشه!به حرفام گوش بده و بچتو سالم به دنيا بيار!جنين تو وضعيته زياد خوبي نيست!
بعد از تشكر كردن از دكتر و انجامه كارهايه بكهيون به سمته خونه راه افتادن!ساعت ٣بود!همه وارد خونه شدن و با ديدنه چانيول تعجب كردن!
چانيول:چرا زنگ نزدي بهم اخه؟
كيونگ خودشو رو مبل پرت كرد و به كاي كه بكهيون تو بغلش بود اشاره كرد رو مبل بشينه و بكهيونو تو بغلش نگه داره!
كيونگ:اول سلام و دوم اين جون نداره تكون بخوره بعد جوابه تلفن بده!
چانيول به سمته بكهيون رفت و كنارش رويه مبل نشست:مهموني خراب شد من اومدم خونه پيشت!
بكهيون به كاي چسبيد و سرشو تو گردنه كاي برد و بو كشيد!با حسه بويه بده كاي از بغله كاي بيرون اومد و هلش داد و گفت:فاك بويه بد ميدي!فرومونات بد بو شدههه!!
كيونگ:حامله اي حساس شدي بك! ميخواي بري استراحت كني؟
بك:اره!
چانيول:حالت خوبه الان؟
كيونگ:اره خوبهه!اينقدر سوال نكن!ناهار نداري؟گشنمونه!
-ميگم اجوما داغ كنه غذا رو!
كيونگ:ميام ميبرم تو اتاق غذا رو!كاي بكهيونو بلند كن ببريمش تو اتاقش!
چانيول زود تر جلو رفت و بازويه بكهيونو گرفت،بكهيون با بي حسي بازوشو بيرون كشيد و گفت:راه نميام!دلم درد ميگيره!و به كاي نگاه كرد!
كيونگ پيشه بكيهون اومد و چانيولو هل داد كنار و
گفت:تكون بده كاي!ببريمش تو تختش!
چانيول به بكهيون كه خودشو تو بغله كاي جمع كرده بود و كايم محكم نگهش داشته بود نگاه ميكرد! امگايه باردارشو يه غريبه بغل كرده بود و از پله ها بالا ميبرد!
كيونگ:نميخواي بدوني دكتر چي گفت؟
-شما بردينش؟
-نه پس!
-چي گفت؟
كيونگسو سرشو به گوشه چانيول نزديك كرد ر اروم گفت:توله گرگت به دنيا نيومده احتمال داره بميره!حواست به اون كسي كه تولتو داره باشه!
YOU ARE READING
Where is my child?
Fanfiction👶🏻where is my child? ✨Omegavers,Smut,Angest,Mperg 💫Chanbaek,Hunhan,Kaisoo بيون بكهيون ٤امين بچه ي خانواده ي بيون و يه امگاس!پارك چانيول تك پسره خانواده پارك و يه الفاس كه عاشق دوس پسرش لوهانه! چي ميشه اگه لوهان بفهمه كه نميتونه براي براي خانواده...