One

471 59 34
                                    

حوله رو از کنار بطری آبش برداشت و صورتشو باهاش خشک کرد و این همزمان شد با دهمین تماس از هری

سمت موبایلش رفت و انگشتشُ رو آیکون سبز رنگ فشرد:
جانم هری؟
بلافاصله صدای عصبی هری رو از پشت تلفن شنید:
هیچ معلوم هست کجایی؟! ده بار بهت زنگ زدم نمیگی شاید این رفیق بدبخت ما این طرف در حال جون دادن از نگرانی باشه نمیگی شاید یه کار مهمی داشته باشه نمیگی...
نذاشت حرفش تموم بشه هرچند اگه جلوش رو نمی‌گرفت اون پسر تا فردا صبح توماری از نمیگی هاش پشت سر هم ردیف می‌کرد و یه نفس اونا رو تحویل گوش هاش می‌داد:
هری یه نفسم بگیر وسط حرف زدنت نمی‌خوام به دست لویی بمیرم و جوون مرگ شم چون دوست پسرش سر غر زدن به من یه نفس حرف زده و خفه شده مرده. داشتم ورزش می‌کردم میدونی که این ساعت تمرین دارم و موبایلم رو سایلنت می‌کنم. حالا اگه نفس گرفتی و کمبود اکسیژنت جبران شد حرف بزن.

صدای خنده لویی رو شنید و فهمید تمام مدت صداش رو اسپیکر بوده.
لویی گفت:
تا حالا این روش رو با تو ندیده بودم فکر می‌کردم فقط با من و نایل اینجوریه که الان فهمیدم توام از این قضیه مستثنی نیستی.
خنده کوتاهی کرد و اومد جواب بده که صدای هری مانعش شد:
اصلاً واسه چی گفتی بزارم رو اسپیکر چرا کنار من وایسادی و به حرف من با دوستم گوش میدی! آقای تاملینسون کارت اصلا قشنگ نیست بهترِ تا نزدم به سیم آخر از جلو چشمام محو شی.
لویی قهقهه ای کرد و گفت:
باشه من رفتم، خداحافظ.
ه: لویی برو حموما. بیام ببینم رو تخت دراز کشیدی خوابیدی من می‌دونم با تو

از صدای داد هری شوکه موبایل رو از گوشش فاصله داد و بعد از اتمام حرف هری گفت:
تا جایی که می‌دونم اینکه نباید در گوش کسی داد زد چون احتمال داره پرده گوش اون بیچاره پاره شه و کر شه رو ابتدایی می‌خونه آدم و تا جایی که یادمه ابتدایی رو باهم خوندیم.
هری اداش رو در آورد و گفت:
کبکت خروس می‌خونه. بردی دیشب آره؟
جواب داد:
یه درصد فکر کن بِر (Bear) نبره!

هری خوشحال‌ گفت:
- پس بهونه ای نداری دیگه.
+ بهونه؟! بهونه واسه چی؟ باز چه خوابی واسه من دیدی؟
- امشب تولد لویی هست وای به حالت نیایی یه کاری می‌کنم که دیگه روت نشه جلو رقیبات سر بلند کنی بِرِ عزیز!
با لحنی درمونده گفت:
+ هری تو که میدونی حوصله جای شلوغ رو ندارم

لبخند مهربون هری از پشت موبایل و میتونست تشخیص بده:
می‌دونم عزیزم ولی باور کن اونقدر شلوغ نیست. منم و لویی و تو و نایل و جنیفر با دوست لویی. اصلاً میدونی چیه نمی‌خواد بیایی دوست ندارم اذیت شی، یعنی هرجور راحتی. حالا میایی؟
صدای خنده اش تو گوش هری پیچید و گفت:
میام استایلز میام
هری ایولی گفت با یه خداحافظی سَرسری تلفن قطع کرد
خندید:
هنوز عین آدم خداحافظی نمی‌کنی.

نگاهی به ساعت انداخت که عقربه ها خبر از ساعت پنج میدادن و این نشون میداد هری مثل همیشه خیلی زود خبر داده و وقت زیادی برای آماده شدن نداره!

به سمت اتاقش قدم برداشت تا برای مهمونی امشب آماده شه
تو اون راه یه دقیقه ای هم به کادو فکر کرد و مثل همیشه بهترین گزینه ادکلن بود!

••••••••••••••••••••


لویی لبخندی زد و گفت:
هری عزیزم مگه نگفت میاد؟
هری نگاهش رو از پنجره گرفت و به لویی داد:
چرا، گفت میاد.
ل: خب دیگه میاد چرا الکی نگرانی. راستی دیشب برد؟
ن: اولاً اینکه به نظرت اگه نبرده بود میومد؟! قطعا نه تنها نمی اومد بلکه از پشت تلفن خرخره دوست پسرت می‌جویید دوما تو تا حالا دیدی رفیق من نبره تاملینسون؟!

هری رو به لویی گفت:
راست میگه دیگه
بعد روش رو به سمت نایل کرد و گفت:
توام انقدر خشن با دوست پسر من حرف نزن
همه اشون خندیدن
البته اگر دوست لویی رو فاکتور بگیریم!
بعد از اینکه خندیدن اون ها تموم شد گفت:
اینی که میگین چی رو برده همیشه که باخت ازش بعیده؟!

نایل سریع گفت:
اولا اینکه این به درخت میگن نه به انسان، دوما اینکه فایت حرفه ای!
با غرور جمله آخر رو گفت و این باعث شد پوزخندی رو لب اون پسر جا خشک کنه.
لویی گفت:
اتفاقا اینم فایت می‌کنه.

نایل وقتی دید لویی دوستش رو این خطاب کرده خنده بلندی کرد و بعد سمت مبل سه نفره رفت و کنار جاش و جنیفر جا گرفت.


••••••••••••••••••••


نگاهی از اینه به تیپش انداخت. مثل همیشه بی نقص بود.
پوزخندی به چشماش تو اینه زد
/کوچولوی من قدر چشماتو بدون. ترکیب کارامل و شکلات توی چشمات میتونه هر کسی رو جذب خودش کنه/

خاطره هاش رو پس زد و سوییچ ماشین رو از روی میز برداشت و بعد از نیم نگاهی به خودش از خونه رفت بیرون .

سوار ماشین شد و راه افتاد. صدای میکه له تو ماشین پخش شد . نیشخندی به اهنگ مورد علاقش زد و بعد از زیاد کردن صدا پاشو رو گاز فشار داد و به خودش یادآوری کرد کادو رو هم بگیره.
(Michele morrone _ watch me burn)


••••••••••••••••••••


جلوی خونه ی لویی ترمز کرد و پیاده شد.
اصلا حوصله ی شلوغی رو نداشت. ترجیح می داد الان توی تختش دراز کشیده بود و توی لپ تاپش فیلم مورد علاقشو تماشا می‌کرد. پوفی کشید و دستش رو گذاشت رو زنگ. اگه به خاطر هری نبود حتی یه درصدم احتمال نداشت بیاد.

در خونه رو با یک هل باز کرد و وارد خونه شد. همین که پاشو تو خونه گذاشت جسمی پرید تو بغلش. تشخیص اینکه جنیفر پریده بغلش کار سختی نبود پس با خنده اندام خوش فرم جنیفر رو به خودش فشرد. رفاقتش با این دختر به اندازه ی رفاقتش با هری و نایل قدیمی نبود . ولی با این حال جزوی از خانواده ای که واسه خودش ساخته بود شده بود.

••••••••••••••••••••

خب اینم پارت اول😍
امیدواریم دوستش داشته باشین و معرفی کنید
تیزر تو چنل آپلود شده و آهنگی که تو این پارت گفته شد هم گذاشته شده.
دوست داشتین توی چنل جوین شید باهم حرف بزنیم آشنا شیم🥺💕
مرسی که خوندید
دوستون داریم💙
Sp♡

What About Us Where stories live. Discover now