هری توی آینه برای آخرین بار خودش رو بر انداز کرد و یقهی کتش رو صاف کرد.
هری_چطور به نظر میرسم؟
هرماینی سمتش رفت و کراواتش رو سفت تر کرد.
هرماینی_عالی ...
هرماینی با لبخندی روی پنجههاش بلند شد و هری رو توی آغوشش کشید. لباس قرمز رنگش که تا ساق پاهاش میرسید، به همراهش کفشهای مشکی و بند دارش باعث میشد زیباییش چشم همه رو به خودش خیره کنه.
هرماینی_هممون مدیونتیم هری ...
هری از آغوش هرماینی بیرون اومد و بهش نگاه کرد.
هری_مدیون برای چی؟
هرماینی لبخند تلخی زد و اشکش رو قبل از اینکه بریزه پاک کرد.
هرماینی_نجات جونمون ... اگه تو و دراکو نبودین الان خیلی از ماها اینجا نبودیم هری ...
هری نفس عمیقی کشید و دستهای هرماینی رو توی دستش گرفت.
هری_اگه کمک شماها نبود شاید هیچوقت موفق نمیشدیم ...
هرماینی لبخند زد و سری تکون داد.
رون_هری تو دوست پسر داری، پس سعی نکن با دوست دختر من به من و دراکو خیانت کنی ...
رون گفت و هری خندید.
هری_هرماینی تمام و کمال مال خودته رونالد ...
لبخندی زد و بعد از اینکه رون دستش رو دور کمر هرماینی گذاشت یکم خجالت زده شد.
هری_عام ... خب ... آره ... من برم دراکو رو پیدا کنم ... احتمالاً توی سالن بزرگه ... میبینمتون ...
لبخندی زد بهشون و از توی سالن عمومی گریفیندور بیرون رفت. توی راهروها قدم برمیداشت و دختر و پسرایی که دست همدیگه رو گرفته بودن و با لباسهای رسمی قدم برمیداشتن رو نگاه میکرد. وقتی به سالن بزرگ رسید، توی جمعیت دنبال پسر قد بلند و مو بلوند خودش گشت و وقتی پیداش نکرد برگشت تا بره توی حیاط رو بگرده.
دراکو_جایی تشریف میبردین مستر پاتر؟
دراکو بعد از اینکه دست هری رو گرفت سمت خودش چرخوندش و با لبخند به چشمای زمردینش نگاه کرد.
هری_اوه اینجایی؟ پیدات نکردم گفتم شاید توی حیاط باشی!
دراکو ریز خندید و هری رو بیشتر به خودش نزدیک کرد.
دراکو_نه پاتر ... همینجا بین این جمعیت منتظرت بودم ...
هری ریز خندید و دستش رو روی صورت دراکو کشید. کت و شلوار سیاه رنگش باعث میشد موهای بلوند ابریشمیش بیشتر به چشم بیاد و هری رو مجذوب خودش بکنه. چشمهای آبی-یخی اون پسر داشت هری رو از خود بیخود میکرد که حرف دراکو اونو روی زمین برگردوند.
![](https://img.wattpad.com/cover/245398142-288-k40035.jpg)
YOU ARE READING
First Time Again (Drarry)
Fanfiction[COMPLETED] حتی اگه از هم دیگه دور هم باشیم بازم قلب من برای تو میتپه و اینو میدونم که تیکهای از وجود تو هم دقیقا همینو میخواد. (فصل دوم: Some Guy)