Emotions within °minsung°

Part 4

سلام عزیزان

از این قسمت اسماتش شروع میشه

اگه علاقه ندارید یا بدتون میاد نخونید

♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡

"مینهو"

توی کلاس نشسته بودم ؛ چانگبین زد رو میزم ، نگاش کردم

چانگبین : بریم ناهار ، چان زودتر رفت

مینهو : بریم

رفتیم توی سالن ، غذا رو گرفتیم و به سمت میز
فلیکس ، سونگمین ، هیونجین ، چان و از همه مهم تر جیسونگ اونجا نشسته بودن؛ رفتیم و سر میز نشستیم

به جیسونگ نگاه کردم ، باهام چشم تو چشم نمیشد؛ این حرکتش آزارم میداد

با عصبانیت شروع به غذا خوردن کردم

دوباره نگاش کردم ولی اصلا بهم توجه نمیکرد ؛ با پام بهش یه لگد کوچیک زدم؛ سریع سرش رو بالا آورد ، نگام کرد

سرم رو به نشونه این که دنبالم بیا تکون دادم

از سر میز بلند شدم و رفتم

چانگبین : مینهو کجا میری؟

مینهو : دستشویی

جیسونگ : من غذام رو تموم کردم ، فعلا بچه ها

فلیکس : از امروز صبح یکم عجیب شده

سونگمین : موافقم

هیونجین : منم تموم کردم ، بای بای

سونگمین : هیونجیناا ، جونگین امروز مدرسه نیومده

هیونجین : چرااااااااا؟؟؟؟؟

سونگمین : یه کار پاره وقت این موقع داره

هیونجین : چی؟ کجاست ؟ بگو بگووووووو

.
.
.
.

"جیسونگ "

پشت سر مینهو راه میرفتم ؛ اون داشت به سمت پشت بوم میرفت ، در رو باز کرد و رفت تو
پشت سرش وارد پشت بوم شدم

به سمتم برگشت ، باحالت سوالی نگام میکرد

مینهو : چی شده ؟ چرا اینطوری میکنی ؟

همونطور که سرم رو پایین انداخته بودم

جیسونگ : چطوری میکنم؟

جلو اومد و فکم رو گرفت ؛ صورتم رو بالا آورد

عصبانیت رو توی چشماش میدیدم

مینهو : چرا ازم دوری میکنی؟ به خاطر دیشب ازم ناراحتی؟

چیزی نگفتم ، دوباره سرم رو پایین آوردم

به صورت آروم و با لرزشی که توی صداش بود گفت

مینهو: دوسم نداری؟؟؟