"مینهو"
با کلمه ای که به زبون آورد توی شوک فرو رفتم ، اون بهم گفت شوگر ددی.
یهو برگشتمو روی تخت خوابوندمش ، دستاشو بالای سرش بردم و هردو دستش رو با یه دستم بالای سرش قفل کردممینهو : چی گفتی؟؟
خنده ی ریزی کرد
جیسونگ : چیه؟؟ خودت گفتی باشه من پیرمردم هر جور دوست داری فکر کن ، خب منم تو رو شوگر ددی تصور کردم.
نیشخند ترسناکی بهش زدم ، سرم رو جلو سمت گوشش بردم ، لیسی روی گوشش کشیدم که لرزی توی بدنش افتاد.
آروم و با صدای بم در گوشش زمزمه کردممینهو : پس میخوای امشب شوگر بیبی من باشی؟
حرفی نزد ، گاز آرومی از لاله ی گوشش گرفتم
مینهو : جواب بده عزیزم
جیسونگ : هومم
مینهو : صدام بزن عزیزم بگو من کی ام
جیسونگ : مای شوگر ددیخنده ی ریزی کرد و پاهاشو دور کمرم حلقه کرد.
از گوشش فاصله گرفتمو مستقیم به چشمای سیاهش خیره شدممینهو : شوگر بیبی من امشب شب سختی رو داره
شروع کرد به خندیدن ، خیلی کیوت و شیطون میخندید.
همونطور که دستاش رو با یه دستم بالای سرش قفل کرده بودم از تنش فاصله گرفتمو روش خیمه زدم.با دست آزادم کمربند حوله ش رو باز کردمو دوطرف حوله رو کنار زدم تا بدن سفید و خوردنیش رو ببینم.
با نمایان شدن تن جذابش ، نتونستم تحمل کنم ، سرم رو پایین بردمو شروع به مکیدن شکم نرمش کردم.
به جرئت میتونم قسم بخورم پوست تنش از پوست تن یه بچه هم نرم تر و شیرین تره.با هر مک عمیقی که روی پوست شکمش میزدم ، لب پایینش رو گاز می گرفت و ریز میخندید.
تقریبا نیم ساعتی بود که شکم و سینه هاش رو مک میزدم.
آروم سرم رو بالا آوردم و نگاهی به شاهکاری که روی تن خوشگلش گذاشته بودم انداختم.
عالیه عالیههههه ، وجب به وجب بدنش رو مارک های تیره و روشن گذاشته بودم.
خیلی از این مارک ها لذت میبرم ، احتمالا تا چند هفته از بین نمیرن و ثابت میکنن که اون صاحب داره آههه واقعا لذت بخشه.
بالاتر رفتمو شروع به مک زدن ترقوه ش کردم ، ترقوه ش رو از سمت چپ بدنش تا سمت راستش رو اونقدر عمیق می مکیدم تا مزه ی خون رو بچشم.
وسط ترقوه ش رو عمیق تر و طولانی تر مک زدم.جیسونگ : آاااه
ناله ی جیسونگ اشتیاقم رو بیشتر کرد ، بالاتر رفتم و با لذت لبم رو روی گردن خوش فرمش گذاشتمو شروع کردم جا جای گردن گرم و نرمش رو مکیدن.
اینطور مک زدن بدنش دلیل خاصی داره ، دلیلش هم اینه که من هنوز نقطه ی حساس جیسونگ رو نمیدونم کجاست.
باید نقطه ی حساسش رو پیدا کنم.
همونطور که گردنش رو مک میزدمو مارک های ریز و درشتی میذاشتم بالا تر رفتم و حالا زیر گوشش رو مک زدم.
یهو توی جاش لرزید و بلند ناله کرد
YOU ARE READING
Emotions within °minsung°
Fanfictionکاپل اصلی : minsung _ changlix _ hyunin _ chanmin کاپل فرعی : chanlix _ 2min ژانر : عاشقانه _ فول اسمات _ درام 🔞 روز های پخش : جمعه