Part 33

1.7K 255 293
                                    

"چانگبین"

با چان و هیونجین به زور مینهو رو از خونه بیرون بردیم و سمت یه کافه ی مشروب خوردی رفتیم.
مینهو همون مینهوی قبلی شده بود ، عصبانی ، بد دهن ، وحشی و ....
الان بیشتر از سه تا شیشه الکل خالص خورده بود و داشت چهارمی رو باز میکرد

هیونجین : مینهو هیونگ آروم باش

مینهو با چشمای کشیده و سرخش نگاهی ترسناک بهش انداخت که هیونجین سریع ازش فاصله گرفت و بهم چسبید

چان : مینهو بسه خودتو داغون کردی
مینهو : خفه شوووو

مینهو شیشه چهارم رو هم سر کشید
چان نگاهی بهم انداخت

چان : جریان چیه؟ جیسونگ واقعا دوست پسرشه؟
چانگبین : اوهوم ، ولی نمیدونم چش شده که اینطوری میکنه

مینهو شیشه پنجم رو هم باز کرد.
دستمو جلو بردمو روی دستش گذاشتم

چانگبین : بسه دیگههه

دستش رو محکم از دستم کشید و دوباره سر کشید ، سعی کردم شیشه رو ازش بگیرم

چانگبین : بس کن بس کننن
مینهو : ولم کن آشغال ، ولم کنننننن

محکم به عقب هولم داد و شروع به خوردن کرد ، اون...اون رسما دیوونه شده.
شیشه بعدی رو که باز کرد ، بلند شدمو شیشه رو از دستش کشیدم.
یهو بهم حمله ور شد و شروع به زدنم کرد.
چان و هیونجین بلند شدن و به کمکم اومدن

.
.
.

"فلیکس"

با جونگین توی اتاق رو به روی جیسونگ نشسته بودیم و سعی می کردیم همه چی رو درست کنیم‌.
جیسونگ روی تخت تکیه به دیوار نشسته بود و پتو رو تا گردنش بالا کشیده بود.
دیگه گریه نمیکرد ولی هنوز بغض داشت

جونگین : جیسونگ نمیخوای توضیح بدی چرا اینکار مسخره رو کردی؟

هیچی نمی گفت ، چرا.... چرا؟

فلیکس : جیسونگ لطفا تمومش کن ، تو میدونی مینهو هیونگ چقدر دوستت داره ، پس چرا اینطوری میکنی؟

بازم ساکت موند.

جونگین : جیسونگ حرف بزن ، دلیلش چیه؟
جیسونگ : ت...تنهام بذارین

یهو با شنیدن صدای سونگمین همه سرهامون رو سمت در چرخوندیم

سونگمین : مینهو هیونگ...مینهو هیووووونگ

همه بلند شدیم و توی سالن رفتیم ، حتی جیسونگ هم اومد.

سونگمین : مینهو هیونگ

سونگمین و چان مینهو هیونگ رو گرفته بودن تا زمین نخوره ، مشخصه خیلی مست کرده ، هیچ تعادلی نداره.
نگاهی به چانگبین کردم ، سمت راست صورتش کبود شده و گوشه ی لبش زخمی.
دست و پام سست شد ، سریع سمتش رفتم.

Emotions within °minsung°Where stories live. Discover now