"مینهو"
وقتی هیونجین رو دیدم ، که با تعجب بهمون خیره شده بود سعی کردم خودمو جمع و جور کنم ، چشمامو ریز کردم اخمی به صورتم دادم و با عصبانیت بهش خیره شدم
هیونجین از نگاهم ترسیده بود و هیچی نمیگفت ، با سرم بهش علامت دادم که روش رو اونور کنه.
آروم و با شوکی که بهش وارد شد بود برگشت و پشت بهمون خوابید.
جیسونگ آروم از بغلم بیرون اومد و خیلی آروم گفتجیسونگ : من میرم دوش بگیرم
لبخند زدم و سرمو به نشانه مثبت تکون دادم و آروم گفتم
مینهو : تو برو حموم من برات لباس میارم
سرشو به نشونه منفی تکون داد
جیسونگ : نه خودم میبرم
.
.
."نویسنده"
جیسونگ آروم از روی تشک بلند شد ، سمت ساکش رفت و یه دست لباس و حوله از توش برداشت.
آروم سمت در قدم بر میداشت ، شلوارش کاملا از کام خودشو مینهو خیس بود و متاسفانه به خاطر رنگ آبی شلوارش اون خیسی کاملا پیدا بود.
به در که رسید ، سرشو برگردوند و به بچه ها نگاهی کرد.
با دیدن صحنه روبه روش لبخندی روی صورتش پدیدار شد ، چانگبین خودشو روی فلیکس انداخته و داره گردن و ترقوه شو میبوسه و مک میزنه ، نگاهشو به سونگمین و هیونجین داد ، هر دو خواب بودن.
و در آخر مینهو رو نگاه کرد ، مینهو دستاشو زیر سرش گذاشته بود و خیلی خاص بهش خیره شده بود جیسونگ از خجالت سرشو پایین انداخت و از اتاق بیرون رفت.
هم به خاطر دردی که داشت و هم به خاطر خیسی و مایع لزجی که توی شلوارش بود نمیتونست درست راه بره تقریبا میشه گفت مورمورش میشد.
آروم و با احتیاط از پله ها پایین اومد ، به اطراف نگاهی انداخت تا حموم رو پیدا کنه همونطور که داشت اطراف رو نگاه میکرد ، با فرود اومدن دستی روی شونه ش توی جاش پرید و سریع سمت فردی که که پشت سرش ایستاده بود برگشت
با دیدن اون فرد تقریبا به لکنت افتادجیسونگ : اممم امم ص..صبح ب..بخیر
پدر مینهو : صبح بخیر جیسونگپدر مینهو بهش لبخند زد و یهو خیسی شلوار جیسونگ توجهشو جلب کرد
جیسونگ با گرفتن رد نگاه پدر مینهو روی شلوار خیسش سریع حوله و لباساشو جلوی شلوار خیسش گرفت و با ترس به پدر مینهو نگاه میکرد.
پدر مینهو جلو اومد ، دستشو توی موهای جیسونگ کرد و موهاشو بهم ریخت.پدر مینهو : میخوای حموم کنی؟؟
جیسونگ از رفتار پدر مینهو خشکش زده بود ، باورش نمیشد خانواده مینهو انقدر راحت و زود اونو قبول کرده بودن
در جواب پدر مینهو سرشو بالا و پایین کرد و گفتجیسونگ : ب..بله می..میخوام برم حموم
پدر مینهو لبخندی بهش زد و سمت حموم هدایتش کرد.
در حموم رو برای جیسونگ باز کرد ، جیسونگ خجالت زده وارد حموم شد و به نشانه تشکر سرشو پایین برد و به پدر مینهو تعظیم کرد
قبل از این که کاملا وارد حموم بشه با صدای پدر مینهو سرشو برگردوند
YOU ARE READING
Emotions within °minsung°
Fanfictionکاپل اصلی : minsung _ changlix _ hyunin _ chanmin کاپل فرعی : chanlix _ 2min ژانر : عاشقانه _ فول اسمات _ درام 🔞 روز های پخش : جمعه