"جونگین"
با دیدن این صحنه هول کردم و گفتم
جونگین : عاممممم چیزه من میرم
سریع بیرون رفتم ، جیسونگ دنبالم اومد و مدام اسمم رو صدا میزد
جیسونگ : جونگینااا ، جونگیناا ، صبر کن جونگینا
سر جام ایستادم روم رو برگردوندم سمتش و گفتم
جونگین : میخواستم باهم مدرسه بریم ، ببخش اگه مزاحمت شدم
مینهو هیونگ از تو اتاق اومد بیرون ؛ رو به جیسونگ کرد و گفت
مینهو : تو مدرسه میبینمت
بوسه ای از لبای جیسونگ گرفت و بی توجه به من رفت
جیسونگ نگام کرد و گفت
جیسونگ : صبر میکنی آماده شم باهم بریم
سرم رو تکون دادم و گفتم باشه ، از این موضوع شک شده بودم
.
.
.با جیسونگ شروع کردیم به قدم زدن میخواستیم تا مدرسه رو پیاده بریم
جیسونگ: میشه به بچه ها چیزی نگی
نگاهش پر از ترس بود
جونگین : نمیخوام فضولی کنم ولی باهم قرار میذارین؟
جیسونگ : آره
جونگین : از دیشب که باهم سکس غیر مستقیم کردین؟
جیسونگ : نه از روزی که توی مدرسه اومدم
از حرفش تعجب کردم ، چطوری توی یه روز عاشق هم شدن
جونگین : چطوری عاشق هم شدین؟
جیسونگ : داستانش طولانی ، ولی میشه لطفا به بچه ها چیزی نگی
جونگین : چرا؟؟؟
جیسونگ : به خاطر سونگمین ، تو که میدونی اون گفت عاشق مینهو هیونگه
جونگین : آره درسته ، ولی اون روز که گفت عاشقشه شما قرار می ذاشتین؟
جیسونگ : راستش نه ولی...
جونگین : ولی چی؟؟؟
با خجالت سرش رو پایین انداخت و گفت
جیسونگ : قبلش هم دیگه رو بوسیده بودیم
جونگین : واو پسر تو معرکه ای
جیسونگ : میشه این یه راز پیش خودمون باشه؟
دستم رو دور گردنش انداختم و گفتم
جونگین : معلومه که میشه ، حالا بهتره بدوییم مدرسه دیر شد
شروع کردیم به دوییدن
.
.
."هیونجین"
با سونگمین توی کتاب خونه بودیم ، سونگمین غرق در خوندن کتاب رو به روش بود ، دستم رو جلوی صورتش تکون دادم متوجه نشد ، حوصله م سر رفته بود . جونگین و جیسونگ و فلیکس هم هنوز نیومده بودن .
YOU ARE READING
Emotions within °minsung°
Fanfictionکاپل اصلی : minsung _ changlix _ hyunin _ chanmin کاپل فرعی : chanlix _ 2min ژانر : عاشقانه _ فول اسمات _ درام 🔞 روز های پخش : جمعه