Part 51

1.5K 237 110
                                    

"جیسونگ"

با ناراحتی همونطور که مینهو دستمو گرفته بود ، داخل اتاق شدم.
با بغض رو به روش ایستادم

جیسونگ : چرا نذاشتی با فلیکس هم اتاقی بشم؟
مینهو : چون باید پیش من بخوابی
جیسونگ : بس کن ، لازمه اینقدر حساس باشی؟
فلیکس بعد از سفر میخواد برگرده سئول ، دیگه نمیتونم باهاش وقت بگذرونم ولی با تو میتونم
مینهو : تمومش کن دیگه ، توی خوابگاه تو پیش فلیکس میخوابی ، من تاحالا چیزی بهت گفته بودم؟

چیزی نگفتمو سمت حموم رفتم.

مینهو : مگه امروز صبح باهم حموم نکردیم؟
جیسونگ : گرممه ، میخوام دوباره حموم کنم
مینهو : گرمته؟؟ وسط زمستون؟
جیسونگ : جنابالی کاری میکنی آدم داغ کنه
مینهو : این که میخوام کنارم بخوابی باعث میشه داغ کنی؟
جیسونگ : نه ، حساسیت بیش از حد ات عصبیم میکنه
مینهو : این حساسیت نیست جیسونگ ، من دلم میخواد تو کنارم بخوابی.
جیسونگ : من بعد از رفتن فلیکس همش کنارت میخوابم ، پس بذار پیشش بخوابم

مینهو عصبی شد و صداش رو کمی بالا آورد

مینهو : نمیخوام ، دلم نمیخواد کسی به غیر از من کنارت بخوابه.
جیسونگ : از اول همینو بگو ، بگو حسودی میکنم
مینهو : آررره ، حسودی میکنمممم

نیشخندی بهش زدمو جلو رفتمو دستامو دور گردنش حلقه کردم و با چسبوندن پایین تنم به پایین تنه اش فاصله مون رو به صفر رسوندم.

جیسونگ : لی مینهوی حسود

مینهو نیشخندی بهم زد و شروع به باز کردن دکمه پیرهنش کرد.
اوه خدای من ، میخواد باهام سکس کنه.
بیشتر از یک ماهه که سکس نداشتیم.
دستامو از دور گردنش باز کردمو شروع به در آوردن لباس هام کردم.
هردومون کاملا لخت شدیم ، مینهو جلو اومد و دستاش رو دور کمرم حلقه کرد و بوسه ای به لب هام زد.
خیره نگاش میکردم ، اونم همینطور ، انقدر خیره نگام میکرد که کم کم داشتم ذوب میشدم.
نگاهمو ازش دزدیدم.
مینهو ازم فاصله گرفت و روی تخت رفت.

مینهو : بیا جیسونگ

آروم سمت تخت قدم برداشتم و کنارش خوابیدم.
مینهو لحاف سفید رنگ رو بالا آورد و روی بدن هامون انداخت.
با تعجب نگاش کردم

جیسونگ : نمیخوای باهام بخوابی؟
مینهو : نه
جیسونگ : چرا؟

مینهو نیشخندی زد

مینهو : میخوای باهات بخوابم؟
جیسونگ : خب این عجیبه
مینهو : چیش عجیبه؟
جیسونگ : اگه نمیخواستی باهام بخوابی ، پس چرا لخت شدیم؟
مینهو : اشکالش چیه؟
جیسونگ : من هنوز نفهمیدم

مینهو جلو اومد و بغلم کرد و شروع کرد به نوازش کردن چتری های موهام

مینهو : ما فقط لخت کنار هم میخوابیم ، همین
جیسونگ : آخه چرا؟
مینهو : چون دوست دارم اینطوری کنار هم بخوابیم
جیسونگ : تو خیلی عجیب و غریبی

Emotions within °minsung°Where stories live. Discover now