-ولی واقعا از ته دل بوده؟ از رو علاقه نه شهوت؟
-چرا نمی زاری امتحان کنم؟
جانگکوک سمتش خم شد و ته هم همینکار کرد. ولی قبل از اینکه جانگکوک بخواد لب هاش ببوسه ته عقب کشید.
-من نمی تونم... بای جانگکوک
در رو باز کرد و به سمت ساختمون دوید.جانگکوک گیج شده بود شونه ای بالا انداخت. ماشین رو روشن کرد و از اونجا دور شد.
-هی چیم
وارد اپارتمان شد و رفیق صمیمش رو در حالی که روی مبل نشسته بود دید. به نظر می رسید داره با یه نفر چت میکنه-سلامدوباره سراغ چت کردنش رفت.
ته مسخره گفت:
-داری با کی چت میکنی؟ یه پســـــــــــر؟
جیمین چشم هاش چرخوند و خندید
-خفه شو
ته خنده ای کرد.
-واقعا چرا پرسیدم تو هیچ وقت با پسرا چت نمی کنی
جیمین دست از تایپ کردن برداشت و سرش بالا اورد.
-چی؟ این چه معنی میده؟
ته متوجه حالت چهره جیمین شد.
-نه من منظورم این نبود...
-چون نمی تونم هر روز مثل تو پسر ها سمت خودم بکشم درسته؟ اره من منظورت کاملا فهمیدم
جیمین سمت اتاقش رفت و در بست.
-جیمین جیمین در رو باز کن من معذرت میخوام
ته همینطور به در می کوبید و جیمین اهمیت نمی داد.
-تو می دونی منظور من این نبود. چیم، لطفا در رو باز کن.
جیمین اهی کشید و بلند شد تا در رو باز کنه
-من متاسفم
ته محکم بغلش کرد.
-من فقط از خودم ضعف نشون دادم. زیاد بزرگش نکن. من خوبم
جیمین هم متقابل بغلش کرد.
-قرار کوچیکت با جانگکوک چطور بود؟
جیمین روی تخت نشست و ته هم روی صندلی کنار میز نشست.
-خوب بود. یکم درمورد گذشتش فهمیدم. ولی چیم تقریبا نزدیک بود ببوسمش
جیمین هول شد.
-تـــــه!
-می دونم. اون گفت که هیچ وقت بوسه ای از روی عشق نداشته و منم خب اینطوری بودم که بزار نشونت بدم، اونم خیلی راحت قبول کرد. هر دومون هم شدیم و من پسش زدم... اوه خدایا شکرت
-شما تازه هم دیدید
-مساله این نیست.
-مساله این نیست دیوونه. ته من فکر می کنم از همون اول نباید باهاش رابطه برقرار می کردی

YOU ARE READING
MAFIA
Actionجئون جانگکوک سر دسته یه مافیای معروف و خشن اتفاقی به یک کافه میره و اولین عشقش می بینه اون نمی تونه عاشق بشه، عشق برای مافیا یعنی ضعف. اگر اون پسر وارد بازی بشه میشه نقطه ضعفش... تهیونگ حسابدار یه کافه کوچیک وسط شهره. یه پسر بی غل و غش همراه رفیق...