سلام🖐🏼
من محدثه هستم، نویسنده فیک « Remember » .
اول از هرچیزی خدمتتون عرض کنم که، این فیک اولین تجربه من توی فیک نویسیه، من پنج ساله مینویسم ولی این اولین تجربهم توی فیک هستش، پس عیب هاش رو به بزرگی خودتون ببخشید.
بچه ها من دنبال ویو و ووت نیستم و انتظاریم ازتون ندارم، چون همیشه از شرط و اینا بیزار بودم، امااااا، ازتون خواهش میکنم، نظرتون درمورد هر پارت رو بهم بگید، شما نمیدونید ولی تک تک نظراتتون با ارزشه و میتونه به نویسنده کمک زیادی بکنه.
پس لطفا از نظر دادن دریغ نکنید🥺🖐🏼
فیک معماییه، پس توی فیک آروم آروم با همه چیز آشنا میشید.
فیک هپی انده، خیالتون راحت«وِی از سد اند بیزار بوده و خودش افسرده میشود🥲»
من فیک رو تا یه جاهایی توی نوت گوشیم نوشتم، روز های پارت گذاریم فعلا شنبه هاست، تا مدرسه ها باز بشه ببینم خدا چی میخواد😭
حالا یهو دیدی توی هفته دوتا پارت گذاشتم😬😬😬
خب دیگه، زیاد حرف نمیزنم، بریم سراغ فیک😶🌫️

YOU ARE READING
Remember(vkook)
Fanfictionخلاصه: جئون جونگ کوک پسر بیست و چهار سالهایه که چندین ساله تنها زندگی میکنه، یه روز توی راه برگشت از کارش به پسر زخمیای بر میخوره که حافظهش رو از دست داده و تنها چیزی که یادش میاد یه اسم و یه خاطره کوچیکه... جونگ کوک که نمیتونه پسر رو ول کنه، نگه...