part(13)

667 108 10
                                    


این هفته به خاطر اینکه سرم شلوغه دوتا پارت و الان با هم آپ میکنم

اخطار ❗ این پارت دارای نیمچه اسمات می باشد که شروعش مشخص شده

از دید تهیونگ

امروز روز عمل لنا بود ،

حس خوبی نداشتم نه به خاطر لنا اون وروجک خوب میشد
اما امروز آسمون ابری تر از همیشه بود
خاکستری خاکستری

بالاخره بعد از مدت ها قرار بود به بیمارستان برگردم البته به همراه کوک
دیگه احساس آزادی نداشتم

تو این چند وقت یوسانگ و وویونگ و بیشتر شناختم
به نظر آدم های قابل اعتمادی بودن
جین آروم تر شده بود و سعی میکرد با شرایط کنار بیاد
خبری از هوسوک هیونگ نبود ، دلم براش تنگ شده بود
تانی دوست جدید پیدا کرده بود
من هم سعی میکردم چیزایی بفهمم
تا حالا یک بار به اتاق جانگکوک رفته بودم اما هیچ چیزی نبود به جز گاوصندوقی که رمزشو حتی نمیتونستم حدس بزنم
به آیینه خیره شدم
دیروز به کمک جیمین موهامو رنگ کرده بودم ،
قهوه ای تیره
بیحال موهای حالت گرفته مو روی چشمام رها کردم
تقه ای به در خورد
جانگکوک بود ، بهم خیره شده بود ، با کمی تعجب نگاهم میکرد

_ چجوری موهاتو رنگ کردی ؟!

پس به خاطر این تعجب کرده بود

_ از جیمین خواستم کمکم کرد

اخمی بین ابرو هاش شکل گرفت

_ سعی کن خودتو کمتر رنگ کنی

از تعجب خشکم زده بود

اما از اون حالت زود خارج شدم

امروز بیحال تر از اونی بودم که بخوام با جانگکوک بحث کنم

و بعد هم از اتاق خارج شدم ، جیمین و یونگی تو سالن نشسته بودن
یونگی سرش و بالا گرفت

_وای ! ، تهیونگ چه بانمک شدی

جیمین درحالی که لبخند پر غروری زد گفت

_کار منه ، مگه میشه بد بشه ؟!

و بعد یونگی به سمت تهیونگ رفت

_پسر انقدر کیوت شدی دلم میخواد ، بخورمت

با لبخند بیحالی به اونها خیره شده بود

یونگی به سمت تهیونگ اومد و کاملا بی منظور اونو خیلی محکم چلوند

و درحالی که نامجون از کنارشون رد میشد لپ تهیونگ و کشید

_ راست میگن ،خیلی با نمک شدی

تهیونگ درحالی که لبخند بیجونش رو بیشتر کش داد تشکری کرد و به سمت ورودی رفت و ندید که جانگکوک اخم غلیظی کرده

و برای یک لحظه قتل نامجون و جیمین و یونگی رو برنامه ریزی کرده

به سمت ماشین رفت

don't hurt me 1 ( Completed)Where stories live. Discover now