part (14)

650 110 1
                                    

از دید یونگی

به سمت اتاق جانگکوک دویدیم، جیمین نگران بود ولی من بیشتر از نگران بودن خشمگین بودم

در اتاق جانگکوک و باز کردم
با ملحفه خونی مواجه شدم
جیمین بی تاب سمت جانگکوک دوید و روبه روش ایستاد

جانگکوک داشت میخندید ، خیلی بلند !

سیگار روشنی بین انگشت های کوک بود

جیمین سیگارو از بین انگشت های کوک بیرون کشید

_چرا اینکارو کردی جانگکوک

جانگکوک چیزی نگفت

جیمین فریاد زد

_مگه عقلتو از دست دادی جئون لعنتی ، چراا ؟!
هم داشتی خودتو به کشتن میدادی هم تقریبان یه تجاوز نصفه ونیمه به تهیونگ کردی

جانگکوک روی تخت جابه جا شد و به حالت نیمه نشسته در اومد

_چون دوسش دارم چیم ،
چون دوست ندارم هرکسی لمسش کنه و فاککک واکنشش به این قضیه لبخند زدن به صورت فرد مقابلش باشه ،
اون رسمآ داره مثل یه هرزه رفتار .......

و جانگکوک حواسش نبود که الان جلوی بقیه اعتراف کرده

یونگی یقه جانگکوک و گرفت و اونو بین مشت هاش مچاله کرد

حرفشو قطع کرد

_دیگه هیچوقت مهربونیای تهیونگ و به پای هرزگی نذار ، اون هرچیزی هست به جز هرزه
این کلمه رو برای اون به کار نبر

جانگکوک پوزخند عمیق تری زد

_من آدمایی شبیه به اونو میشناسم ، باهرکی که خوششون میاد لاس میزنن و کلاب میرن و بعد فرداش تو تخت این و اون بیدار میشن

یونگی زیر لب غرید و یقه جانگکوک و بیشتر بین مشت های گره شدش فشرد

جانگکوک پوزخندی به یونگی زد

_نکنه مین یونگی عشق قدیمیشو داره از یاد میبره

_جئون حواستو جمع کن چی میگی ، و دیگه نزدیک ته نشو ، اگه دوستش داری عذابش نده و این لقب هارو بهش نده

از دید تهیونگ

اشکام روی گونه هام سر میخوردن

_تو بهش آسیب زدی ته ، اگه اشتباه میزدی و میکشتیش چی
آخ تهیونگ احمق ، دلم میخواد همه چیزو فراموش کنم و به خونه خودم برگردم

اما تقصیر من نبود

اون داشت بهم تجاوز میکرد ، من باید از خودم دفاع میکردم

واقعآ مسئله کوچیکی نیست که بخوام نسبت بهش بی تفاوت باشم

در اتاق به صدا در اومد

و جانگکوک مثل همیشه و با استایل همیشگیش وارد شد

_فردا شب حاضر میشی باید باهم به یه دورهمی بریم

don't hurt me 1 ( Completed)Where stories live. Discover now