جئون در را باز کرد و من بیشتر پشت کمد جمع شدم .
- چرا انقدر دیر باز کردی ؟
- کارتو بگو .
برایم سوال بود واقعا این وقت شب مینهو با جئون چه کار داشت !
- برات داروهاتو آوردم !
ابروهایم از تعجب بالا رفت ! دارو؟
من امشب به او دارویش را داده بودم! باز هم داشت؟
یعنی انقدر مهم است که مینهو به خاطرش این موقع شب آمده؟
رفتارش بیش از حد به نظرم عجیب آمد.- گندشو دراوردی !
حق داشت ! زیاده روی میکرد و این اصلا نرمال نبود !
- برای خودت دارم میگم کوک !
- انقدر برات مهمه که این وقت شب بیای گند بزنی به خوابم ؟
- اره!
اخم کمرنگی روی پیشانی ام نشست.
رفتارش طبیعی نبود، بود؟
اینکه اینقدر اصرار روی داروی های کوک دارد آن هم وقتی من همین امشب دارویش را دادم !در افکار خودم بودم که با صدای بستن در به خودم آمدم .
- خب کجا بودیم؟
با صدای جئون لرزی به تنم افتاد اما سعی کردم خودم را نبازم .
- لوکیشن بدم؟!
از حاضر جوابی ام دوباره عصبانی شد
- زیادی رو داری!
آب دهانم را مضطرب پایین فرستادم . نمیخواستم جلویش نشان دهم ضعیفم .
قدمی سمتم برداشت و فاصله ی بینمان را از بین برد .- تو چرا از من نمیترسی!؟
نمی ترسم؟
مثل سگ از حرکاتش ، لحنش و تصمیم هایش میترسیدم !- مگه ترس داری؟
پوزخندش رنگ غم میداد نگاهمان به هم گره خورد و آرام لب زد .
- هوم! خیلی ترسناکم خیلی!
نگاهش با همیشه فرق داشت ؛ انگار حیوان دردنده ی درونش آرام گرفته بود .
نمیدانم چه درچشمانم دید که نگاهش را دزدید و قدمی عقب نشینی کرد .- برو اتاقت!
از حرفی که زد جا خوردم
- چی؟ واقعا میتونم برم؟
قرصی در دست داشت که بی شک مینهو به او داده بود .
بی حوصله قرص را در دهانش گذاشت و پایین فرستاد .- امشب حوصلتو ندارم ولی فردا کارت دارم !
هنوز باورم نمیشد جئونی که تا چند دقیقه ی پیش میخواست جانم را بگیرد رهایم کرده .
روی لبه ی تخت نشست و سرش را بین دستانش گرفت .
شاید احمقانه بنظر میرسید اما نگرانش شدم .
حرکاتم دست خودم نبود . نمیدانم چرا با این که دیوانه بازی های مرد مقابلم را دیده بودم باز هم خودم بودم که سمتش قدم برمیداشتم .
YOU ARE READING
─═हई╬ weαĸ ѕpoт ╬ईह═─
Fanfiction~~~~•~~~~•~~~~• - تو دختری ! نفس در سینه ام حبس شد . کافی بود جئون حقیقت را بفهمد مطمعنم امارت را برایم جهنم میکند. ~~~•~~~~•~~~~~~• هر چقدر تعداد افرادی که دوست داری بیشتر باشه، ضعیف تری. کارهایی واسشون میکنی که میدونی نباید بکنی. نقش یک اح...