هوان گوشه ای کنار پل ایستاد و رو به جئون گفت
+ پیاده شو اینجوری عصبی باشی برسیم اونجا همه رو یکی یه دور میزنی کوک!
دندان هایش را به هم فشرد و بدون اینکه به هوان نگاهی بیندازد از ماشین پیاده شد و در را محکم بهم کوبید .
ابرو های هوان بالا پرید و او هم کلافه پیاده شد .
+ چه مرگته ؟ با ماشینِ من چیکار داری درو نصف کردی!
- صداتو نشنوم هوان ! خفه شو بزار یکم ذهنم آروم شه.
هوان پوف کلافه ای کشید و سعی کرد با جئون آرام برخورد کند .
اگر پا روی دمش میگذاشت و مثل جئون عصبی میشد معلوم نبود چه اتفاقی بیفتد .+ نگران چی هستی؟ پیدا میکنیم طرفو !
- فعلا پاک کردن اسم یونا از اون لیست برام مهم تر از پیدا کردن اون حروم لقمست !
هوان سوالی به جئون خیره شد .
+ لیست؟ مگه نگفتی توی سایته؟
یا هوان زیادی احمق بود یا خودش را به آن راه میزد
- احمق! رفته تو لیست قاچاق انسان ! اونجا برای فروش گذاشتنش !
لب گزید و نگاهش را از جئون گرفت ، حق داشت عصبی شود حق داشت !
جئون خواست لب باز کند و از دیر آمدن تهیونگ اعتراض کند که همان لحظه ماشین تهیونگ پشت ماشینشان پارک شد .
- آقا بلاخره اومد !
تهیونگ از هوان همه چیز را شنیده بود و عصبی تر از همیشه با قدم های سریع به جئون نزدیک شد .
یک قدم مانده بود فاصله شان از بین برود که تهیونگ مشتی به صورت جئون کوبید ، جئون چند قدم به عقب برداشت و پشت دستش را به گوشه ی لبش کشید .× بهت گفتم یونا رو وارد بازی های کثیفت کنی راهتت نمیزارم جئون جانگکوک ،
جئون از لحن حق به جانب تهیونگ دندان هایش را به هم فشرد و قبل از این که هوان بتواند بازویش را بگیرد سمت تهیونگ حمله ور شد و مشتش را تلافی کرد .
هر دو کفری به هم خیره شدند و خواستند شروع کنند که صدای هوان بلند شد .
+ بس کنید دیگه ! با هر دوتونم!
نگاهی به چهره های درهمشان انداخت !
+ دوتاتون عصبی شدین ولی این راهش نیست احمقا !
تهیونگ همانطور که به جئون خیره بود خطاب به هوان لب زد
× اتفاقا همین راهشه !
حرصی سر تا پای جئون را بر انداز کرد
× برادر جناب عالی حرف حالیش نمیشه دلش دعوا میخواد .
جئون پوف کلافه ای کشید و خواست هوان را کنار بکشد که صدای تهیونگ بالاتر رفت
× اصلا از کجا معلوم خودش یونارو توی سایت نذاشته باشه؟
ESTÁS LEYENDO
─═हई╬ weαĸ ѕpoт ╬ईह═─
Fanfic~~~~•~~~~•~~~~• - تو دختری ! نفس در سینه ام حبس شد . کافی بود جئون حقیقت را بفهمد مطمعنم امارت را برایم جهنم میکند. ~~~•~~~~•~~~~~~• هر چقدر تعداد افرادی که دوست داری بیشتر باشه، ضعیف تری. کارهایی واسشون میکنی که میدونی نباید بکنی. نقش یک اح...