ᵖᵃʳᵗ22

623 70 37
                                    

هوان گوشه ای کنار پل ایستاد و رو به جئون گفت

+ پیاده شو اینجوری عصبی باشی برسیم اونجا همه رو یکی یه دور میزنی کوک!

دندان هایش را به هم فشرد و بدون اینکه به هوان نگاهی بیندازد از ماشین پیاده شد و در را محکم بهم کوبید .

ابرو های هوان بالا پرید و او هم کلافه پیاده شد .

+ چه مرگته ؟ با ماشینِ من چیکار داری درو نصف کردی!

- صداتو نشنوم هوان ! خفه شو بزار یکم ذهنم آروم شه.

هوان پوف کلافه ای کشید و سعی کرد با جئون آرام برخورد کند .
اگر پا روی دمش میگذاشت و مثل جئون عصبی میشد معلوم نبود چه اتفاقی بیفتد .

+ نگران چی هستی؟ پیدا میکنیم طرفو !

- فعلا پاک کردن اسم یونا از اون لیست برام مهم تر از پیدا کردن اون حروم لقمست !

هوان سوالی به جئون خیره شد .

+ لیست؟ مگه نگفتی توی سایته؟

یا هوان زیادی احمق بود یا خودش را به آن راه میزد

- احمق! رفته تو لیست قاچاق انسان ! اونجا برای فروش گذاشتنش !

لب گزید و نگاهش را از جئون گرفت ، حق داشت عصبی شود حق داشت !

جئون خواست لب باز کند و از دیر آمدن تهیونگ اعتراض کند که همان لحظه ماشین تهیونگ پشت ماشینشان پارک شد .

- آقا بلاخره اومد !

تهیونگ از هوان همه چیز را شنیده بود و عصبی تر از همیشه با قدم های سریع به جئون نزدیک شد .
یک قدم مانده بود فاصله شان از بین برود که تهیونگ مشتی به صورت جئون کوبید ، جئون چند قدم به عقب برداشت و پشت دستش را به گوشه ی لبش کشید .

× بهت گفتم یونا رو وارد بازی های کثیفت کنی راهتت نمیزارم جئون جانگکوک ،

جئون از لحن حق به جانب تهیونگ دندان هایش را به هم فشرد و قبل از این که هوان بتواند بازویش را بگیرد سمت تهیونگ حمله ور شد و مشتش را تلافی کرد .

هر دو کفری به هم خیره شدند و خواستند شروع کنند که صدای هوان بلند شد .

+ بس کنید دیگه ! با هر دوتونم!

نگاهی به چهره های درهمشان انداخت !

+ دوتاتون عصبی شدین ولی این راهش نیست احمقا !

تهیونگ همانطور که به جئون خیره بود خطاب به هوان لب زد

× اتفاقا همین راهشه !

حرصی سر تا پای جئون را بر انداز کرد

× برادر جناب عالی حرف حالیش نمیشه دلش دعوا میخواد .

جئون پوف کلافه ای کشید و خواست هوان را کنار بکشد که صدای تهیونگ بالاتر رفت

× اصلا از کجا معلوم خودش یونارو توی سایت نذاشته باشه؟

─═हई╬ weαĸ ѕpoт ╬ईह═─Donde viven las historias. Descúbrelo ahora