سلامممم
وت و کامنت لطفا فراموش نشه.د.ا.د آواکادو
بعد از اینکه اون پسر رو خریدم سایمون بهم زنگ و گفت تورنتوعه و من حالا نمیتونستم بردم رو به خونه ببرم چون سایمون نمیدونست ماجرا رو پس تصمیم گرفتم بزارم همون جا بمونه فقط براش غذا و لباس فرستادم.
۱ روز بعد
بعد از اینکه سایمون رو راهی کردم تا به L A بره خودم رفتم دنبالش و آوردمش اما وقتی رسیدم توی پارکینگ خونه دیدم سایمون نرفته و اونجاست.
آواکادو: هی هی پسر منو ببین
الان میزارمت توی صندوق عقب نگران نباش هوا داره پس خفه نمیشی و صدات هم در نمیاد تا من کارم رو بکنم ، فهمیدی؟؟؟هری : بله اقا
خوبه اون مطیعه ، ولی اصلا دلم نمیخواست همین اول کار ضعف من رو متوجه بشه.
سریع بردمش و توی صندوق عقب گذاشتمش و خودم سمت خونه رفتم.
آواکادو( لویی): پدر جان چرا نرفتید؟؟؟
سایمون: ی چیزی رو یادم رفته بود ، باید ی سری مدارک رو پیدا میکردم . اومدم که برش دارم .
لویی: خب حالا پیداش کردین؟؟؟
سایمون:اره دارم میرم دیگه
گفتن این جملش تا رفتن واقعیش ۴۵ دیقه فاصله داشت و منم مجبور بودم وانمود کنم ، از اینکه هست خوشحالم و دارم بهش کمک میکنم کارش رو انجام بده.
بعد رفتنش سراغ پسرم رفتم. وقتی در صندوق عقب رو باز کردم با ی گوجه مواجه شدم . اینقدر گریه کرده بود تمام صورتش و گردنش قرمز بود و خودش رو خیس کرده بود.
واقعیت اینه من عاشق تربیت پسرای کوچکترم تا ازشون استفاده کنم و لذت ببرم و تهش اگه شایستگی داشتن اونا رو وارد کنم.
اما این یکی به نظر خیلی زمان میبره.
لویی: بیا بیرون پسرکوچولو
هنوز داشت گریه میکرد ولی آروم اومد بیرون دنبالم راه افتاد.
لویی: برو توی حموم خودت رو بشور و بعد برات غذا میزارم اونم بخور همه ی اینا نیم ساعت طول میکشه فهمیدی؟؟
هری : ب...بله اقا
بعد از اینکه مطمعن شدم که حالش خوبه و تمیز شده پیشش رفتم ، نمیخواستم فعلا تووی اتاق مخصوصم ببرمش فقط میخواستم ببینم تا چه حد حساسه و توانایی داره ، اون کیوته
لویی: دراز بکش
فورا به حرفم گوش کرد اینکه اینقدر مطیع و میترسه باعث میشه من ازش خوشم بیاد.
اون کاملا لخت بود و من دستم رو سمت دیکش بردم و سعی کردم بهش هند جاب بدم.یکم بعد گریه آرومش به هق هق و ناله های ناشی درد تبدیل شد و دست و پا میزد و التماس میکرد ادامه ندم ولی من توجهی نکردم.
YOU ARE READING
Veronica(ziam)
Fanfictionیاد بگیر آدما رو از روی جلد شون قضاوت نکنی. من قضاوت نکردمت ، فقط خیلی دیر خود واقعیت رو شناختم عزیزم. حاوی خشونت و اسمات و چیز های عجیب⚠️🚫🔞