Veronica(ziam)

part43

وت و کامنت یادتون نره 💗

وت ۲۵ کامنت ۵۰، ستاره منتظر انگشتا تونه بچها

لیام سنسور حرارتی در رو فعال کرد و بعد از تایید هویتش وارد خونه شد.

ورونیکا روی مبل دراز کشیده بود و خودش رو جمع کرده بود سیگار و مشروب قدیمی گران لیام هم روی میز جلوش بود ، به علاوه ی سری کتاب که لیام فهمید کتابای درسشن.

خدای من دوباره شروع شد ، این دختره باز خل شد.

این چه سر و وضعیه ؟ بازم تنبیه میخوای؟ محض رضای خدا بدترین تنبیهات هم فقط روی تو ی هفته جواب میده.....

لیام با عصبانیت گفت و سعی کرد و ليوان و بطری شراب و ۵ تا سیگار ورونیکا رو جمع کنه و تا جلوی چشمش نباشن اما ورونیکا کمترین واکنشی بهش نشون نداد . طبیعیه مست کردن راحت ترین راه برای از بین بردن ذهن آشفته است. لیام میتونست قسم بخوره اون دختر اینقدر مست کرده و سطح نیکوتین خونش اینقدر بالاس که هر لحظه ممکنه کارش به بیمارستان بکشه.

همینطور که داشت سمتش میرفت زمزمه کرد.
لیام: حقت بود حالا که لخت خوابیدی ، روی مبل اینقدر به فاکت بدم تا داغون بشی بعدش همینطوری پرتت کنه بیرون اما دلم نمیاد.

از نظر لیام اون دختر فقط زیادی فرسوده و دل شکسته شده بود.

یادش بود وقتی خودش از دانشگاهش اخراج شد چه قدر داغون شد و چند وقت بعد با لویی آشنا شد و اونا راه زیادی با هم اومدن و الان اینجان ، توی باند قاچاق انسان هر چند کسی نمیدونه و اونا فقط صادر کننده جزعن اما اونم ی روزی می‌خواست فقط ی پزشک بشه ی پزشک خوب

ی پسر ۲۰ ساله بود که برای آرزو هاش به درستی نجنگید و زندگیش عوض شد ، شاید بخاطر همینه که اینقدر با ورونیکا راه میاد شاید اون دختریه ‌که فقط برای آرزو هاش تلاش میکنه.

شاید فقط داشت شیفته مقاومت و بی باکی دختر بی پناه روبه روش میشد....چیزی که خودش نداشت. توی جونیش جلوی آدما سر خم کرد و این شد وضعش.

فلش بک*

: اسمت چیه؟

لیام.

چند سالته؟

۱۸سال

چند وقته اینجا کار میکنی؟

۱ماه آقا.

بدن خوبی داری چرا بجای تمیز کردن کلاب نمیرقصی؟

من رقص بلند نیستم آقا.

فورا گفت و از اونجا رفت خوشش نمیومد مردای بزرگ تر از خودش بهش پیشنهاد بدن، اون از هم سن و سالاش خوشش میومد اهل شوگر نبود تازه خودش هم تاپ بود پس نمیتونست زیر کسی بره...

تند تند سمت دستشویی رفت‌ تا اینکه به پسری برخورد کرد و پسر با داد بلندی اونو عقب حل داد و دعواش کرد.