سلامممممهشدار lirry⚠️🔞
وت ۲۵ کامنت ۴۰
●○●○●○●○●○
د.ا.د لیام. ادیت نشده.
نمیدونم با این دختر چیکار کنم ، بهش قول دادم به قول خودش بهش تجاوز نکنم و دستم بهش نخوره، اما واقعا نمیخواستم با سایمون ملاقات داشته باشه.
سایمون به اندازه کافی به زندگی همه گند زده ، نمیخوام ورونیکا رو هم ازم بگیره.به هر حال تنبیه فیزیکی روش جواب نمیده ، باید ی کاری دیگه کنم ، اما الان فقط فرستادمش به پلی روم تا هم بترسه هم بعدا در موردش تصمیم بگیرم.
خوبه که هری هست ، از لویی اجازش رو گرفتم در واقع چون بخشی از پول هری رو خودم دادم و لویی اجازه میده تنها ازش استفاده کنم اما با این حال نمیخوام اصلا بهش سخت بگیرم اون لایق محبته برعکس اون گربه سیاه تخس که داره روی مخم راه میره و دلم میخواد خیلی کارا باهاش بکنم.
وقتی در پلی روم رو قفل کردم سمت اتاقم رفتم.
فاک اون پسر جلوی در فقط با ی باکسر زانو زده و لباس هاشو مرتب کنارش تا کرده.لویی از این چی ساخته...
ی پسر کردنی ترسو و ناشی که الان داره شبیه ی ساب حرفه ای رفتار میکنه.
بی نهایت سکسی.
حیف که نمیتونم ببرمش پلی روم و نمیخوام. اگه برم کنترلم رو ممکنه از دست بدم، خیلی وقته ی سکس درست و حسابی نداشتم.لیام: بلند شو هری نیاز نیست زانو بزنی میتونی روی مبل یا تخت بشینی.
از توی مینی بار اتاقم برای خودم یکم آبجو و برای اونم ی نوشیدنی بدون الکل دادم.
بلند شد و سمت تخت رفت و نشست.
مشخص بود پاهاش بخاطر زانو زدن درد گرفته و خسته و شده.هری: میتونم ی سوال بپرسم مستر؟
لیام: میتونی
هری: من تا کی باید اینجا بمونم؟
لیام: تا وقتی یک سری مشکلات حل بشه.
هری: دیگه ددی تومو منو نمیخواد؟ شما بجاش منو گرفتین ؟ حتی باهام خدافظی هم نکرد.
با بغض گفت ، اون اینقدر به لویی وابسته شده ؟
لویی بفهمه من هنوز با ورونیکا داغونم مسخرم میکنه.لیام: ببین هری . قضیه اون چیزی که تو فکر میکنی نیس بهش میگم بهت زنگ بزنه اما الان ی مهمون مزاحم توی خونه اون هست که نباید تورو ببینه.
هری: چرا ؟؟ منکه پسر خوبی بودم.
تازه ددی این چند روز اعصابش همش خورد بود و به من توجه نمیکرد ولی من شرایطش رو درک کردم.
YOU ARE READING
Veronica(ziam)
Fanfictionیاد بگیر آدما رو از روی جلد شون قضاوت نکنی. من قضاوت نکردمت ، فقط خیلی دیر خود واقعیت رو شناختم عزیزم. حاوی خشونت و اسمات و چیز های عجیب⚠️🚫🔞