سلاممممم
چه طورین؟؟؟؟
وت و کامنت فراموش نشه لطفا💬💟ادیت نشده . د.ا.د ورونیکا دوهفته بعد
از دیشب بعد سکسمون کلافه بودم ، البته چیز عادی شده برام چون من عروسک اونم و هر کاری بخواد باهام میکنه .منم مجبورم تحمل کنم چون درس و دانشگام و ارتباطم به خطر میافته و کلن حوصله بحث باهاش رو ندارم، من حتی اسمشم نمیدونم.
من ی عروسک سکسی ام که براش لباسای جذاب میپوشم و جلوش راه میرم، غذا میخورم و اونم هورنی میشه و به فاکم میده همین.
هر دفعه ی کار جدید ، بازی جدید ، رفتارای عجیب غریب توی اون اتاق بازی لعنتیش و اخیرا هم به اینکه میز لپتاپش بشم علاقه پیدا کرده.
واقعا حس میکنم داغون شدم . هم جسمم هم روحم، از اینکه هر دفعه به یاسر و دنیا و ولیحا بگم حالم خوبه و دارم درسم رو میخونم خسته شدم.
از روی تخت بلند شدم و آبی به دست و صورتم زدم. بعد خوردن ی ذره تست و شیر لباس پوشیدم و با راننده به دانشگاه رفتم.
به پیشنهاد خودم مستر پین راضی شد که راننده منو با فاصله از دانشگاهم پیاده کنه تا بقیه نبینن من با چه ماشینی میام، واقعا حوصله جواب دادن بهشون رو ندارم.
یکی دو بار لاوبایت هامو دوستام دیدن و باهام شوخی میکردن و میگفتن کی برات گذاشته ، البته اکه بشه اسمش رو گذاشت لاوبایت، باید گفت لاست بایت ، اون منو به اروتیک ترین شکل ممکن گاز میگیره و تا شهوت و حرص خودش ارضا شه ، حالم ازش بهم میخوره.....
اما امروز دیگه برام مهم نبود وقتی وارد کلاس شدم کتم رو درآوردم و حالا لاوبایت های مستر پین روی دستام و گردنم و ترقوه م جلب توجه میکرد.
اونا فکر میکردن من ی جنده ام ، دختری که هروز لاوبایت های بیشتر و تازه تری روی بدنش داره. این یعنی هرشب براش یکی اینا رو میزاره دیگه.
جز اینم نیست ، مستر پین عادت داره هرشب منو کنار خودش میخوابونه و باهام ور میره ، مثل ی اسباب بازی باهام ور میره ، فشارم میده ، بوسم میکنه ، گازم میگیره تا وقتی خوابش ببره و بعد من اگه دوست داشتم میتونم برم به اتاق خودم، و اگه قبل خوابيدنش برم تنبیهم میکنه.
باید اعتراف کنم تنبیهاتش خیلی بدن و من تا بحال فقط ی بار تنبیه شدم. بدنم واقعا کشش نداره.
حتی دلم نمیخواد ی لحظه بیشتر توی بغلش باشم ، من تشنه محبت از روی هوس اون نیستم ، اون قرار چند وقته دیگه منو مثل ی اشغال بندازه بیرون از خونش و ی برده جدید بیاره. مهم نیست چه قدر جذاب و سکسیه یا چه قدر خوب میتونه منو ارضا کنه . در هر صورت من دارم اذیت میشم و هیچ کاری نمیتونم کنم.
بعد از اینکه کلاسم تموم شد توی سایت دانشگاه رو چک کردم و دیدم ی کلاس فشرده با یکی از اساتید مطرح یکی از دانشگاه های لندن برامون گذاشتن ( روش های درمانی در بیماران ستون فقرات و هند تراپی بعد از جراحی های ارتوپدی ، دکتر لیام جیمز پین)
YOU ARE READING
Veronica(ziam)
Fanfictionیاد بگیر آدما رو از روی جلد شون قضاوت نکنی. من قضاوت نکردمت ، فقط خیلی دیر خود واقعیت رو شناختم عزیزم. حاوی خشونت و اسمات و چیز های عجیب⚠️🚫🔞