part31

205 34 68
                                    

سلاممممم
چهطورین؟؟
وت و کامنت یادتون نره💟💬
به خصوص کامنت لطفا.
کامنت۸۰ وت ۲۵
وتا کمه روح نباشین لطفا

کاور جدید؟؟ نظرتون؟؟ فعلا این باشه شاید بعدا عوضش کردم.
چه وایبی ازش میگیرین؟ همه بگن حتی اونایی که تا الان کامنت نمیزاشتن؟

د.ا.د ورونیکا یک هفته بعد دبی

بلاخره وقتش رسید دل توی دلم نیس. همه ی وسایلم رو جمع کردم. یک چمدون متوسط من و یک چمدون هم لیام.

این مدت من و لیام زیاد باهم کاری نداشتیم جز اینکه چند بار رفتیم لباس پرو کردیم و ی سری توضیحات برای اینکه لباس چی ببرم و ی خرید مختصر . در مورد اینکه قراره اونجا چیکار کنیم قرار شد توی هواپیما صحبت کنیم.

ولی بهم گفت فقط بهم گفت دختر خوبی باشم براش تا اونم بهم ی هدیه ویژه بده.

منم چون میدونستم هدیه ویژش چیه تصمیم گرفتم اینبار واقعا همونی باشم که میخواد البته اونم با شرایطی.

با ماشین تا نزدیک هواپیما رفتیم .واو اون لعنتی ی جت شخصی داره. رو مود خوبم بودم. واقعا اگه میتونستم به خلبان میگفتم با بیشترین سرعت بره تا زودتر برسیم دبی.

من جلوتر رفتم اما وقتی به صندلی ها رسیدم خشکم زد. لویی و هری اونجا بودن ،من نمیدونستم هری هم قراره بیاد و بدتر اینکه با لویی توی یک هواپیما اون کسی بود که منو زد و کلی شکنجم داد، من حتی توی شرکت هم نمیبینمش.

اما هری خودش رو توی بغل لویی ولو کرده بود و سرش رو سینه اوکادو بود و لویی هم سرش رو ناز می‌کرد.

اصلا چه طوری میشه توی بغل اون آرامش داشت. درسته خیلی الگانت و با دیسیپلینه اما واقعا من ازش خوشم نمیاد

لیام: ورونیکا چرا نمیری برو بشین دیگه.

با صدای لیام به خودم اومدم.
ما باید رو به روی اون دوتا میشستیم پس منم روبه روی هری نشستم تا لیام بتونه جلوی لویی بشینه.

گند خورده شد به مودم.

لویی پوزخند بی صدایی زد و گفت: سلام ورونیکا یا بهتره بگم اسلیو.

نمیدونستم چه جمله ای بگم بهش ....اسلیو من از این کلمه فاکی متنفرم.

لیام با ی تشر نه چندان آروم گفت: لویی و بعد اخمی کرد و منم ترجیح دادم چیزی نگم.

حس خوبی داشتم که ازم دفاع کرد.به هر حال اون میدونه چه قدر از این کلمه بدم میاد و کمکم کرد .اگه به دادم نمی‌رسید احتمالا ی دعوای حسابی راه انداخته بودم‌. اما فقط نمیخواستم حال خودم رو خراب کنم.

من برای اینکه لاس زدنا و لمسای اون دو تا رو نبینم هدفونی که تازه خریده بودم رو گذاشتم و چشمام رو هم بستم یکم خوابیدم.

Veronica(ziam)Where stories live. Discover now