لویی: تو بشین من در رو باز میکنم لاو
لویی بالاخره، بیخیال ایکس باکس شد و از کنار مبلی که هری روش ولو شده بود رد شد تا در رو باز کنه.
نزدیک به دو ساعته که لویی داره خونه رو برای مهمونی آماده میکنه و هری همینطوری بی حوصله، بدون هیچ حرفی نشسته و نگاش میکنه.
از سر و صداهایی که بلند شد، هری متوجه حضور دوستاش شد.
زین جعبه های پیتزا رو به لویی داد تا روی میز بچینه.
لیام هم دستگاه karaoke رو کنار تلوزیون گذاشت.
نایل سریع مشغول انتخاب تیم با دسته ایکس باکس شد.
میو خودش رو انداخت روی مبل کنار هری.
همینطور که آدامس میجویید زیر چشمی همه رو زیر نظر داشت.میو: ما دیشب سکسداشتیم.
هری از شنیدنش با حالت تعجب و چندش آوری برگشت سمتش: عیووو نمیخوام بشنوم چندش!
میو چشماش رو چرخوند و خیلی جدی گفت: گوش کن!
هری همونطور که صورتش رو جمع کرده بود بهش نزدیک تر شد.
میو: ما دیشب سکس داشتیم و بعدش نایل به من نگفت "دوست دارم"
هری خیالش راحت شد که میو توضیح اضافی نمیخواد بده: شاید یادش رفته یا خیلی خسته شده.
میو: من شک دارم.
به قسمت پشتی مبل تکیه داد به نایل خیره شد.
بنظر هری این خیلی کیوت بود که یه جمله ساده از زبون نایل انقدر برای میو مهمه. از طرفی مطمعنه که نایل عاشق این دختر دیوونه ست.
مثل احمقا به اخم های میو لبخند میزد که میو برگشت سمتش. نگاهش نرم شده بود: خوش به حالت
هری چشماش رو چرخوند. مطمعنا وضعیت الان هری از هر کسی تو این مهمونی داغون تره.
هری:فاک یو
میو: جدی میگم
هری: میشه بگی به چیه این وضعیت فاکد اپ من حسودی میکنی؟!
میو با صدای آروم گفت: اون واقعا دوست داره.
با شنیدن حرف میو ناخودگاه نگاهش به لویی افتاد. اون داشت با نایل فیفا بازی میکرد ولی همه حواسش به هری بود. دقیقا همون لحظه که هری سرش رو سمتش چرخوند لویی بهش لبخند زد.
YOU ARE READING
we made it
Fanfictionهری و لویی خیلی اتفاقی توی دانشگاه همدیگرو ملاقات میکنن. هری بخاطر خانواده و دوستاش علاقش به لویی رو پنهان میکنه و لویی با وجود علاقه زیادش به هری نمی خواد قبول کنه با یه پسر وارد رابطه بشه. این کشمکش فقط یکی از مشکلات سر راه این دو دانشجو باهوش دان...