Part 17

401 42 38
                                    

بابت دیر جواب دادن کامنت ها متأسفم، این روزا سرم زیاد از حد شلوغه، اما نهایت توانم رو میکنم که بنویسم، خیلی دلم میخواد این رمان رو متوقف کنم تا ویت اوت می رو زودتر تموم کنم، بنده خدا مدیر کیم اونجا رو هوا مونده 😂😂😂.

::
::
::
مینی اصلا به دکتر کیم نگاه نمی‌کرد و میدونست که واکنشش حتماً خیلی بد و نگاهش سرد تر از همیشه اس، سری تکون داد و مثل قبل با تفاوت اینکه مروارید های با ارزشش درون چشمان زیباش تجمع کرده بودن، با لحن مظلومانه ای گفت:

آره، میدونم که چقدر دوست داشتن من بدرد نخوره، اما تو....تو بهترین دکتر یه بیمارستانی، سِنِت از من خیلی بیشتره و حتی داری ازدواج میکنی!
میدونم که این دوست داشته شدنت توسط من چقدر سمی و مضره.

تهیونگ ناخودآگاه گوشه لب هاش بالا رفت، چونه دختر رو بین انگشت هاش گرفت و به سمت خودش برگردوند، صورتش رو در یک وجبی صورت دختر نگه داشت و زمزمه وار گفت:
با تمام این شرایط، هنوز هم دکتر کیم رو دوست داری؟

مینی چشمان زیبا و شفافش رو بست، در حالیکه سعی میکرد لبها و صداش نلرزه، آره رو زمزمه کرد و منتظر شد که سیلی ای از طرف دکتر کیم روی گونه اش بشینه.

دکتر کیم این بار پرسید:
برای بدست آوردن دکتر کیم، چقدر میتونی هزینه کنی؟

مینی آروم بای پلکش رو باز کرد و با چهره جدی دکتر کیم روبرو شد، چند ثانیه فکر کرد و گفت:
اگه تمام دنیا مال من بود، همه اش رو میدادم تا عشق دکتر کیم رو داشته باشم، کل کهکشان ها و تمام ستاره های زیبا.

تهیونگ ناخواسته لب هاش به لبخند محوی مزین شدند، این بار با لحنی که جدیت کمتری نسبت به قبل داشت، پرسید:
دختر خوب، بگو ببینم، طاقت مخفی نگه داشتن یه رابطه رو داری؟
یعنی اینکه اگه اگه اگه، قرار باشه کسی راجع به علاقه ات به دکتر کیم ندونه، میتونی قول بدی که به هیچ کس، حتی پدر و مادرت راجع بهش نگی و تحت هیچ شرایطی لو ندی؟

مینی کمی فکر کرد، این سوال خیلی سخت بود، یعنی مثلاً دکتر کیم توسط یه زن دیگه مثل سولهی درست مقابل چشمش نوازش بشه و مینی چیزی نگه، یا مثلاً نتونه جلوی هم کلاسی هاش بودنش با دکتر کیم رو پز بده و ...
خیلی کار سختی بود اما به بودنش با دکتر کیم میارزید، پس آروم سری تکون داد و زمزمه کرد:
آره، میتونم، این دیگه چه جور سوالاتیه؟!
از سوالای کنکور سخت تره‌.

(فکر کنم تا حالا کنکور نداده که ببینه چقدر پاره کننده اس)

تهیونگ دوباره موضع جدیش رو گرفت و پرسید:
اگه قرار باشه یه روز تو و دکتر کیم، با هم باشید و دکتر کیم بهت بگه که بمونی توی این کشور غریب و فقط تنها آدمی که میشناسی و بهت اهمیت میده دکتر کیم باشه، قبول می‌کنی که باز هم با دکتر کیم در رابطه باشی؟

You Healed Me ||| KTHWhere stories live. Discover now