اهم اهم، تدیما صحبت میکنه، با چند پارت افتر استوری تلخ، مثل زهرمار، برگشتم پیشتون، کسی هم اعتراض کرد به من ربطی نداره، میخواستید افتر استوری نخواید.🙄🤷🏻♀️
::
::
::
::این خیلی زیباس ته..
تهیونگ درحالیکه کمر دختر رو میون دستاش گرفته بود، لبخندی زد و سر تکون داد:
آره برای دختر کوچولومون عالیه.مینی لباس صورتی نوزاد، با طرح توت فرنگی برداشت و به دست تهیونگ داد، تهیونگ لباس رو درون ساک مخصوص نوزاد گذاشت و به سمت صندوق رفتند تا حساب کنند.
بعد از حساب کردن، به پیشنهاد مینی به کافه مرکز خرید رفتند تا برای شام پاستا بخورن.
مینی دستی به شکم برآمدهاش کشید:
دوستش داشتی کوچولو؟
با لگد آهسته دخترش، جوابش رو دریافت کرد، تهیونگ آهسته خندید، مینی دست برد تا لیوان آب برداره که با درد شدید انقباضات رحمی مواجه شد.شکمش رو گرفت و روی میز خم شد، تهیونگ نگران پرسید:
حالت خوبه؟
و مینی جواب داد:
چیزی نیست..انق..
که با خیس شدن میون پاهاش، لبش رو گاز گرفت:
تهیونگ...وقتشه.تهیونگ متعجب از جا بلند شد، سریعاً شامشون رو حساب کرد، مینی رو براید استایل بلند کرد و تا ماشین دوید.
آخ و اوخ دختر هر لحظه بیشتر میشد، و سرعت ماشین تهیونگ هر ثانیه بالاتر میرفت، تهیونگ تماسی با یکی از رزیدنت هاش گرفت و اطلاع داد.
مینی از درد به خودش میپیچید، تهیونگ پشت چراغ قرمز ترمز کرد، به سمت مینی برگشت:
نفس عمیق بکش، آفرین.مینی از فرط درد ناگهانی، جیغ کشید،تهیونگ با سرعت ۱۲۰ تا، وارد بیمارستان شد و ماشین رو توی بخش اورژانس پارک کرد.
رزیدنتش با برانکارد به سمتش اومد و تهیونگ مینی رو روی برانکارد خوابوند، به بخش زنان بردش و بستریش کرد.لب های مینی از شدت گاز گرفته شدن به کبودی میزدن، تهیونگ هراسون به سمت پذیرش رفت:
دکتر مین کجاس؟ وقت زایمان همسرمه.پرستار جواب داد:
دکتر مین تشریف ندارن، دکتر هوانگ زایمان رو انجام میدن.تهیونگ سر تکون داد:
فقط عجله کنید، کیسه آب پاره شده، باید هر چه زودتر کار رو انجام بدن.دکتر هوانگ و رزیدنتش اومدند و پرونده رو بررسی کردند، دکتر هوانگ موهاش رو پشت گوشش زد، پرسید:
دکتر کیم، من خانم کیم رو معاینه کردم، مطمئن هستید که باید طبیعی زایمان کنن؟تهیونگ ضربه ای به پیشونیش زد:
شاید باورت نشه اما من دکتر زنان نیستم!
اینو تو باید تشخیص بدی، و همونطور که دکتر مین طی معاینات تشخیص داده باید طبیعی باشه.دکتر هوانگ سری به دو طرف تکون داد:
من میخوام سزارین بشه.تهیونگ سر تکون داد:
فقط هر کاری که میدونی درسته رو انجام بده لطفاً.
YOU ARE READING
You Healed Me ||| KTH
Fanfiction"تو منو شفا دادی" Genre:{Fluff},{Romance},{Happy end},{BoyxGirl},{Medical}{Smut} +18 دستش رو به گرمی گرفت و با قوت قلبی که خودش هم نمیدونست از کجا نشأت گرفته، لبخندی روی لب خشک شده اش نشوند و گفت: +مطمئنم میتونی از پسش بربیای و شکستش بدی! دختر با صو...