بچه ها روز آپ مشخص کردم، روزهای فرد، یعنی یکشنبه، سه شنبه و پنج شنبه.
نکته:
اگه آپ نشد در این روزها دلیل داره:
۱_مهمون داشتیم.
۲_مهمونی رفتم.
۳_خدایی نکرده مریض شدم.
۴_کار فوری.
پس اگه آپ نکردم، روز آپ بعدی جبران میکنم، یعنی دو پارت آپ میکنم.
::
::
::
::بعد از خوردن صبحانه با اجبار والریا، پرستار مین وارد اتاق شد و والریا رو برای نیم ساعت بیرون کرد، چون قرار بود دکتر کیم بیمارهاش رو معاینه کنه.
دکتر کیم وارد اتاق مینی شد، ابرویی بالا داد و گفت:
خب، مینی خانم امروز حالشون چطوره؟مینی از حالت دراز کشیده به حالت نشسته تغییر پوزیشن داد و گفت:
سلام دکتر، از دیشب بهترم.دکتر کیم جلو تر رفت و مقابل دختر قرار گرفت، بُرد جلوی تخت رو برداشت و نگاهی به فشار خون، قند خون و دمای بدنش انداخت، هومی کشید.
برد رو سرجاش برگردوند و نزدیک دختر شد، مینی معترضانه گفت:
آخرش هم بهم سرم زدی.تهیونگ زیر لب آرهایی گفت و اضافه کرد:
چه انتظاری داشتی؟ هوم؟
میخواستی طبق خواسته بیمارم عمل کنم؟
اگه این کارو کنم که دیگه دکتر نیستم دخترجون.دختر اوهومی گفت و اضافه کرد:
باید بگم کارت عالیه، نه قرمزی و نه کبودی روی پوستم دیده نمیشه.تهیونگ یقه دختر رو کنار زد و استتوسکوپ رو روی قلبش گذاشت، در حالیکه در سمت چپ سینه دختر دنبال قلبش میگشت، گفت:
از یه دکتر ماهر چیزی بیشتر از این هم نمیشه انتظار داشت، دفعه بعد هم بهم اعتماد کن دختر جون.
و استتوسکوپ رو برداشت، گوشی پزشکی رو دور گردنش انداخت و ماسک اکسیژن رو از روی دهان دختر برداشت و گفت:
بلند شو و همراهم بیا.مینی که متوجه برخوردِ سرد و تقریباً بی حوصله و عصبی دکترکیم شده بود، با لحن مظلومی در حالیکه از روی تخت پایین میومد و دمپایی میپوشید پرسید:
چیزی شده آقای دکتر؟
دیروز یه سر سوزن مهربون تر بودید.دکتر کیم دستاش رو توی جیبش فرو کرد، در حالیکه جلوتر از دختر از اتاق خارج میشد گفت:
یعنی اگه چیزی هم باشه یه دکتر ممکنه با بیمار نوجوانش اون موضوع رو در میون بذاره؟
مینی درحالیکه انگشتانش رو جلوی شکمش بهم قفل کرده بود، متفکرانه جواب داد:
هوم، بستگی به دکترش داره، و صد البته مریض.دکتر کیم شونه ای بالا انداخت و وارد اتاق دیگه ای شد و گفت:
تو باید فقط تمرکزت رو روی شکست دادن بیماریت بذاری دخترِ خوب.مینی اوهومی زمزمه کرد و اضافه کرد:
اما...دکتر کیم متوقف شد و گفت:
ولی و اما نداره، بیا اینجا مینی.
و به صندلی روبروی دستگاه اسپیرومتر اشاره زد.
ESTÁS LEYENDO
You Healed Me ||| KTH
Fanfic"تو منو شفا دادی" Genre:{Fluff},{Romance},{Happy end},{BoyxGirl},{Medical}{Smut} +18 دستش رو به گرمی گرفت و با قوت قلبی که خودش هم نمیدونست از کجا نشأت گرفته، لبخندی روی لب خشک شده اش نشوند و گفت: +مطمئنم میتونی از پسش بربیای و شکستش بدی! دختر با صو...