سایا لیوان مشروبش رو سر کشید و دوباره شیشه رو بلند کرد. وقتی دید خالیه یه شیشهی دیگه رو برداشت اما جیمین دستش رو گرفت و گفت:
جیمین _ بسه دیگه!
سایا زیرلب گفت:
سایا _ به تو ربطی نداره. بکش کنار!
جیمین _ خیلی هم ربط داره. میدونی داری با خودت چی کار میکنی؟
سایا خندید و گفت:
سایا _ نمیبینی؟ دارم جشن میگیرم، به مناسبت نامزدی مزخرفم دارم جشن میگیرم.
خواست شیشه رو از روی میز برداره که جیمین بهش اجازه نداد و گفت:
جیمین _ چرا نگفته بودی امشب نامزدی تو هم هست؟
سایا نگاه عصبانیش رو انداخت توی چشمای جیمین و گفت:
سایا _ اگه میدونستم پام رو اینجا نمیذاشتم!
جیمین _ یعنی...
_ آره... یعنی کارین یه قربانی دیگه پیدا کرده. این بار نوبت منه! سایامین! دخترش!
جیمین به راحتی میتونست خشم سایا رو از تو نگاهش حس کنه و اون به شدت از کاری که کارین باهاش کرده بود عصبانی بود. همین طور حقارتی که از این بابت بهش دست داده بود باعث برقی اشکی توی چشماش شده بود.
سایا _ چیه؟ فکر میکردی من چی بیشتر از این حرفام؟ نه... من واسه کارین درست مثل یه تیکه کاغذم که بتونه یه قرارداد باهام بنویسه، یا مثلا با دست خودش تیکه پارم کنه، یا حتی بعدم چسبشون بزنه و دوباره سرهمشون کنه. من در همین حدم واسش!
جیمین _ ولی آخه... آخه چرا...
سایا با شنیدن نالهی آروم جیمین نتونست که جلوی خندهاش رو بگیره. با حال زاری بهش خیره شد و گفت:
سایا _ حتما این دفعه هدفش مینووعه. این بچه هم مثل شما شکار کارین شده.
جیمین پوزخندی زد و لیوان رو برداشت و خورد.
جیمین _ اون دیگه دختری نداره. دفعه بعد که از یکی خوشش بیاد میخواد چی کار کنه؟ خودش رو بفروشه؟
سایا هیچی نگفت. انقدر عصبانی بود که فقط ترجیح داد ساکت باشه. دوباره لیوانش و پر کرد و داد بالا، ولی عصبانیتش کم نمیشد. حتی بغض هم داشت بیشتر میشد.
.........................
مین وو من رو برد یه گوشه و ازم جدا شد. دنبال جونگکوک گشتم. کنار ناهی ایستاده بود. داشتن سر یه چیزی بحث میکردن. جونگکوک خیلی عصبانی شده بود. رفتم سمتشون. تا از دور متوجه من شد، لبخند مصنوعی روی لباش نشست و سریع حرکت کرد به طرفم و وسط راه خودش رو رسوند بهم.
KAMU SEDANG MEMBACA
Bad Romeo | رومئوی بد
Fiksi Penggemarمیخوام تو رو بکشم جونگ کوک... اما چاقو رو تو سينه ی خودم فرو میکنم... درست مثل ژولیت. فقط نميدونم اینطوری تو کشته میشی يا من... .......................................................... بعد ورشکستگی شرکت هایب، یه شخص آمریکایی به اسم "کارین" کل کمپا...