و بعد فریاد کشید:
ناهی _ اره. بایدم این رو بگی. زندگیم رو باختم، همه چیزم رو از دست دادم، به خاطر تو. ولی تو چی کار کردی واسم؟
جونگکوک برگشت و دوباره یقهی لباس ناهی رو گرفت و با عصبانیت گفت:
جونگکوک _ یه بار دیگه دور و برش بگردی زندهات نمیذارم.
ناهی فقط یه لبخند مسخره روی لباش بود.
ناهی _ پس بهتره از این به بعد یه ثانیه هم تنهاش نذاری. شاید دیگه ندیدش.. همون جوری که اون دیگه نمیتونه خواهر مزخرفش رو ببینه.
جونگکوک یقهی ناهی و ول کرد و اومد بزنه توی گوشش که ناهی چشماش رو محکم بست. تو شوک بدی قرار گرفته بود. انتظار نداشت جونگکوکی که یه روز براش میمرد دست روش بلند کنه. اما جونگکوک دستش رو آورد پایین و نالید:
جونگکوک _ لیاقت همین رو هم نداری...
و بعد خیلی زود ناهی رو تنها گذاشت و رفت. بعد رفتنش ناهی یهو فرو ریخت و آوار شد روی زمین و با هقهق شدیدی زد زیر گریه.
.............
من و مینوو توی ماشین بودیم. هوا یکم خنک بود ولی اذیتم نمیکرد. چند روزی بود که تنم سرد شده بود. تنها احساسی که داشتم یه درد آشنا و قدیمی توی معدم بود. شام رو توی یه رستوران ساده خوردیم. مینوو با این که سعی میکرد به روی خودش نیاره ولی دلش پیش سایا بود. بعد از شام هم رفتیم تئاتر. نمایشنامه تغییر کرده بود ولی بازیگرا همونا بودن. این بار به جای خندههای از ته دل، فقط لبخند به لبام می اومد. ولی همون هم غنیمت بود.
مینوو _ واقعا دلم نمیخواد تموم بشه. تو چی؟
خیلی خوابم گرفته بود. میخواستم بگم وای تو رو خدا مهرت گل نکنه، ولی به جاش لبخندی زدم و گفتم:
_ منم همین طور.
همون موقع گوشیم زنگ خورد. جونگکوک بود. و باز هم اعصابم ریخت بهم. این موقع شب چی کار داشت با من؟! اروم توی دلم گفتم «چرا نمیره گم شه...»
مینوو _ جواب نمیدی؟
با صدای مینوو به خودم اومدم.
_ ها؟ چرا... چرا...
این رو گفتم وبا بیمیلی گوشی رو جواب دادم. جونگکوک حتی بهم فرصت الو گفتن هم نداد و سریع پرسید:
جونگکوک _ الو لیلی کجایی!؟
درحالی که سعی میکردم خودم رو کنترل کنم، فقط آروم گفتم:
_ کارت رو بگو...
جونگکوک _ باید ببینمت... باید باهات حرف بزنم!
VOCÊ ESTÁ LENDO
Bad Romeo | رومئوی بد
Fanficمیخوام تو رو بکشم جونگ کوک... اما چاقو رو تو سينه ی خودم فرو میکنم... درست مثل ژولیت. فقط نميدونم اینطوری تو کشته میشی يا من... .......................................................... بعد ورشکستگی شرکت هایب، یه شخص آمریکایی به اسم "کارین" کل کمپا...