Part 14 خواسته‌ی پسرم

734 93 37
                                    



۲ ماه بعد

: جونگ کوک شی رئیس جلسه دارن

کوک راه رفته‌اش رو‌ برگشت و روی صندلی جلوی میز منشی نشست

با لبخند مهربونی که روی لب هاش شکل گرفته بود گفت

+ با کی جلسه داره..؟

: بـ..با

کوک که فهمیده بود کسی که با تهیونگ تو جلسه‌اس مسلما کسی نیست که خوشش بیاد با صدای آرومی گفت

+ چرا لکنت گرفتی فقط بگو با کی جلسه داره

جیسونگ ( منشی ) نفس عمیقی کشید و با صدای آرومی لب زد

: با کـ..کیم یوری جلسه دارن

بعد از اتمام جمله‌اش سرش رو انداخت پایین

جونگ کوک با اینکه حرصی شده بود اما با حفظ لحن مهربونش گفت

+ ممنون جیسونگ

از روی صندلی بلند شد و با قدم های محکم سمت دفتر تهیونگ رفت

بدون در زدن وارد اتاق شد و با صحنه‌ی نچندان جالبی رو به رو شد

تهیونگ پشت میزش نشسته بود و کیم یوری با یک لباس کوتاه که حتی به زیر باسنش هم به زور میرسید و سینه هایی که کاملا معلوم بود از عمد جلوی چشم تهیونگ لباسش رو به سمت پایین کشیده بود تا معلوم باشن در حالی که تقریبا روی میز تهیونگ خم شده بود دید

_ عزیزم..؟

پسر کوچکتر با قدم هایی بلند خودش رو به میز تهیونگ رسوند و یادش نرفت پاهای اون بِچی که سعی داشت مردش رو اغفال کنه رو لگد کنه

مردش..؟؟!!
با اینکه هیچ رابطه‌ای به جزء دوستی بین اونها نبود اما فقط خودش میدونست که چقدر به پسر بزرگتر علاقه داره پس هیچوقت اجازه نمیداد کسی بهش بچسبه

: آییییی

کوک بیتوجه به ناله‌ی از سره درد دختر ، زانو هاش رو دو طرف پا های تهیونگ گذاشت و خودش رو تو بغلش جا کرد

لب هاش رو با لطافت روی لب های پسر بزرگتر گذاشت

بعد از چند ثانیه از پسر بزرگتر جدا شد و با لحن مثلا شرمنده‌ای گفت

+ اووو متاسفم متوجه نشدم پاتون رو لگد کردم

دختر با نگاهی غضبناک لبخندی فیک تحویل پسر کوچکتر داد

: مشکلی نیست اما ما جلسه داریم

+ ته برم بیرون..؟؟
کوک با چشم های مظلومی خطاب به پسر بزرگتر گفت

تهیونگ بوسه‌ی ریزی روی نوک دماغ کوک کاشت و رو به دختر گفت

_ جلسه تموم شده‌اس

دختر با ناباوری گفت

: اما من بخاطره اینکه شرکت ما با شرکت شما همکاری کنن از آمریکا پا شدم اومدم و الان هم وقت ندارم چون شب ساعت هشت پرواز دارم

Boy friend..??Wo Geschichten leben. Entdecke jetzt