Part 33 ( season 2 first part ) هایون و هانول

557 75 74
                                    


[ چهار سال بعد ]

* کیم فاکینگ تهیووونگگگگگ

با شنیدن صدای بلند جیمین آهی کشید

برای اینکه صداش به پسر کوچکتر برسه مثل خودش با صدای بلند گفت :

_ طبقه‌ی بالام جیمین ، تو اتاقم..

برای فراموش کردن همه چیز ، یونگی و جیمین مجبورش کرده بودن از عمارت بره

در نتیجه یک خونه‌ی کوچکتر خرید و تنها ، بدون داشتن خدمه توش زندگی میکرد

جیمین جلوی اتاق تهیونگ دست به کمر ایستاد

* باورم نمیشه ؛ این چه سر و وضعیه..مگه تو پرواز نداری..؟!

پسر بزرگتر همینطور که لباسی از کمد برمیداشت ابرویی بالا انداخت

_ خب دارم لباسامو جمع میکنم دیگه

جیمین از شونه های تهیونگ گرفت و رو تخت نشوند

موهای بلند شده‌ی پسر بزرگتر رو بهم‌ ریخت و سیلی آرومی روی گونه‌اش زد

* این چه وضعشه کیم تهیونگ

_ تو که میدونی از موهام راضی‌ام

جیمین کاملا بی ربط به بحث قبلی با خباثت گفت

* شاید اونجا یکی چشمتو گرفت

تهیونگ با کشی که همیشه دور مچش مینداخت موهاش رو بست

_ بیخیال جیمین

پسر کوچکتر چشم غره‌ای رفت

* یبار قایمکی اون کش رو میندازم آشغال حالا ببین

تهیونگ تلخ خندید

_ تنها چیزی که ازش برام مونده همینه...میخوای اینم ازم بگیری؟

جیمین با ناباوری گفت :

* این برا کـ..کوکه..؟؟!!!

« فلش بک »

همینطور که بین لوازم کودک میچرخیدن کوک گفت

+ به نظرت فندق چیه..؟

_ عااااممم نمیدونم ، هیچ نظری ندارم..ولی بیا یه چیزی بخریم که هر کدوم بود ؛ بتونه ازش استفاده کنه

+ هوووممم فهمیدم

تهیونگ با تعجب به انتخاب توله خرگوشش نگاه کرد

_ فکر کنم گفتم چه دختر باشه چه پسر بتونه ازش استفاده کنه

+ خب دیگه..

_ کوکو کش مو به چه درد پسر میخوره..؟!

کوک با انگشت اشاره‌اش شکمش رو نشان داد

+ فندق چه دختر باشه چه پسر موهاشو بلند میکنم و با کش میبندم ؛ فقط با این تفاوت که اگه دختر بود کل موهاشو میبندم اگه پسر بود فقط تیکه‌ی بالایی موهاشو...واییی ته من از موی بلند پسرا خیلی خوشم میاد

Boy friend..??Donde viven las historias. Descúbrelo ahora