دست به سینه با اخم های درهم همینطور که لواشک توی دهنش رو میمکید به جاده نگاه میکردتهیونگ زیر چشمی توله خرگوشش رو نگاه کرد و با دیدن طرز نشستنش برای معلوم نشدن لبخندش دستش رو روی لبش کشید که مبادا پسرش بیشتر از این عصبانی بشه
+ مرتیکه
_ چیزی گفتی عزیزم..؟
کوک چشم غرهای به تهیونگ رفت
+ چیزی گیفتی عیزیزم
پسر بزرگتر با صدای بلندی به خنده افتاد
+ کوفت ، هنوز برا من قهقه میزنه
تهیونگ با آینه بغل از وجود ون هیونگش مطمئن شد و نیم نگاهی به پسرک لجبازش کرد
_ توله خرگوش من چرا قهر کرده..؟
کوک بدون معطلی شروع به پشت سره هم حرف زدن کرد
+ واقعا پرسیدن داره تهیونگ..؟؟ آخرین چیزی که یادمه تیر کشیدنای شکمم بود بعد یهو چشممو باز کردم دیدم تو یه ون مجهز دارم میرم ناکجا آباد ، تو هم که هیچی بهم نمیگی
با دیدن خدمات بین راهی لبخندی زد و با زدن راهنما به سمت چپ به ماشین پشتی قصدش رو فهموند
_ خب توله قهر نکن ، داریم میریم پیک نیک ولی بیشتر مثل مسافرت یک روزه توی جنگله بخاطره همون ون مجهز خریدم که اذیت نشی
کوک پوفی کرد
+ حداقل به یونگی هیونگ و جیمین هیونگ هم میگفتی بیان
تهیونگ بعد از پارک ماشین سمت پسر کوچکتر برگشت
_ اون ون سفیدی که پشتمونه رو میبینی..؟
کوک سرش رو از پنجره بیرون برد و ون سفیدی که پیششون در حال پارک کردن بود رو دید
سمت پسر بزرگتر برگشت و به چشماش چرخی داد
+ میبینمش ، خب که چی..؟
_ خب اون ماشین با ماست
کوک با گیجی گفت
+ یعنی چی با ماست..؟! میشه درست حرف بزنی کیم ته؟
_ یونگی هیونگ و جیمین تو اون ماشینن
کوک ذوق زده دستگیره رو چنگ زد و از ون پیاده شد
+ خب اونو زودتر بگو دیگه
در رو بست و سمت ون سفید دوید
تهیونگ با لب های آویزون شده از ماشین پیاده شد و پیش بقیه رفت
+ آره هیونگ
* باشه پس بیا بریم
جیمین دست کوک رو گرفت و دو تایی سمت هایپر مارکت حرکت کردن
تهیونگ که عملا بادش خوابیده بود با ناراحتی زمزمه کرد
_ باورم نمیشه انقدر بخاطره تنها بودنمون ناراحت بود
ESTÁS LEYENDO
Boy friend..??
Fanficجئون جونگ کوک پسری که نقش دوست پسر کیم تهیونگ مدیر شرکت مد "k" رو بازی می کنه . . . هیچکس نمیدونست جونگ کوک پسریه که قابلیت باروری داره حتی خودش... کاپل: تهکوک ژانر: درام ، لیتل کمدی ، اسمات ، امپرگ زمان آپ: حداقل دو پارت در هفته فصل اول : تکمیل شد...