Part 25 متاسفم پسرکم

728 92 122
                                    




با‌ حالت تهوع و سردردی که داشت چشماش رو باز کرد

با گیجی به محیط اطرافش نگاهی انداخت و در آخر چشمش به سرم توی دستش افتاد

تمام اتفاق ها و حرفایی که هیونگش زده بود تو سرش پخش شد

_ ک..کوک

با یک حرکت سرم رو از دستش بیرون آورد و به خونی که از رگش سرازیر بود توجهی نکرد

از روی تخت پایین پرید و چند لحظه بخاطره سرگیجه‌ی ناشی از بیهوش شدنش دستش رو روی سره دردمندش گذاشت و به دیوار کناره در تکیه داد

در رو باز کرد و با پاهای برهنه‌اش همینطور که خونش سرامیک سفید مسیری که طی میکرد رو قرمز میکرد به سمت جایی که آخرین بار بانیش رو بستری کرده بودن میدوید

بدون توجه به نگاه های متعجب مردم روی خودش یکی یکی راهرو های بیمارستان رو طی میکرد

: هی اون کیم تهیونگ نیست..؟

: چرا خودشه..هه انگار خانواده‌اش مرده ، البته بی احساس تر از این حرفاست که بخاطره مادر پدرش به این روز بیـ...

با دستی که راه تنفسش رو بست حرفش نصفه موند و با چشم های گرد شده به چشم های قرمز به رنگ خون کیم تهیونگ نگاه کرد

تهیونگ که با شنیدن " انگار خانواده‌اش مرده " خون جلو چشماش رو گرفته بود همینطور که فشار دستش دور گردن دختر رو بیشتر میکرد از لای دندون های چفت شده‌اش غرید

_ میخوای کل خاندانت رو بکشم که جرعت نکنی چیزی راجب مرگ پسرم بگی هرزه..؟؟

اونیکی دختر که دید همکارش داره تو دستای کیم تهیونگ جون میده با عجز نالید

: قربان خواهش میکنم ولش کنین داره میمیره

تهیونگ دستش رو از گردن دختر جدا کرد و نگاه غضبناکش رو به دو پرستار که‌ یکی با ترس و نگرانی و دیگری فقط هوا رو میبلعید و سرفه میکرد دوخت

با دستش به دختری که تا چند دقیقه پیش در حال جون دادن بود اشاره کرد

_ اگه دوباره ببینم چیزی راجب خانواده‌ام از دهن هرکدومتون میاد بیرون قسم میخورم به خاک سیاه بشونمتون برو به کل پرستار ها و دکتر های فاکی بگو فهمیدی..؟ این هرزه‌ رو هم بندازید بیرون ، حق نداره از چهل متری بیمارستانم بگذره مفهوم شد؟؟

دو دختر که با چشم های گشاد شده به رئیس بیمارستانی که تا الان هیچکس نمیدونست کیه نگاه میکردن ، با کلمه‌ی " مفهوم شد " به خودشون اومدن

: چشم رئیس

به خون روی دستش نگاهی انداخت و دوباره شروع به دویدن کرد

با دیدن جیمینی که تو بغل یونگی در حال گریه کردن بود خون توی رگ هاش یخ بست

_ با..بانی

Boy friend..??Where stories live. Discover now