دیگه اشکی برای ریختن نداشتروی تخت درب و داغون سوییت توی خودش جمع شده بود
تق تق
با صدای در چشمای پف کردهاش رو باز کرد
: هی پسر چیزی میخوری..؟
تق تق
: اصلا زندهای
با صدایی که بخاطره زجه زدن های مکررش خشدار شده بود جوری که صاحب سوییت به گوشش برسه گفت
+ ممنون چیزی نمیخوام
: باشه ، در ضمن اگه خواستی بمیری برو بیرون از سوییت من بمیر چون اصلا حوصلهی دردسر ندارم
چشماشو بست و سعی کرد کمی بخوابه
تق تق
با کلافگی گفت
+چی میخواین آقا..؟ نگران نباشین خواستم بمیرم میرم بیرون
تق تق
از روی تخت بلند شد و با قدم هایی سنگین سمت در رفت
دستگیره رو فشرد و همینطور که در رو باز میکرد شروع کرد به حرف زدن
+ آقا مطمئن باشین من نمـ...
با دیدن فردی که پشت در ایستاده بود با چشم هایی که دوباره پر شده بودن با صدایی گرفته لب زد
+ تـ...ته
تهیونگ قدمی جلو اومد
_ چرا..؟
کوک مات و مبهوت بدون گفتن کلمهای به پسر بزگتر نگاه میکرد
_ چرا..؟؟ جوابمو بده
بدون اینکه اختیاری داشته باشه اشکاش صورتش رو خیس میکردن
_ چرا بدون اینکه باهام حرف بزنی گذاشتی رفتی..؟
یه قدم دیگه به پسر کوچکتر که بدون حرف اشک میریخت نزدیک شد و فاصلهی بینشون رو از بین برد
+ متـ...متاسفم
پیشونیش رو به پیشونی بانیش چسبوند
_ چطور میتونی کسی که دیوانه وار عاشقته رو ترک کنی..؟
کوک به چشمای پسر بزگتر نگاه کرد
+ چـ...چی؟!
دستش رو بالا آورد و روی صورت پسر کوچکتر گذاشت
همینطور که اشکاش رو با نوک انگشتاش پاک میکرد گفت
_ گریه نکن بانی...با اشکات قلبم رو به درد میاری
دستش رو زیر چونهی کوک گذاشت و سمت بالا آورد
_ خیلی دوست دارم توله خرگوش
بعد از تموم شدن حرفش لب هاش رو روی لبای پفکی جونگ کوک گذاشت
پسر کوچکتر دستاش رو دور گردن تهیونگ حلقه کرد و آروم لباش رو حرکت داد
ESTÁS LEYENDO
Boy friend..??
Fanficجئون جونگ کوک پسری که نقش دوست پسر کیم تهیونگ مدیر شرکت مد "k" رو بازی می کنه . . . هیچکس نمیدونست جونگ کوک پسریه که قابلیت باروری داره حتی خودش... کاپل: تهکوک ژانر: درام ، لیتل کمدی ، اسمات ، امپرگ زمان آپ: حداقل دو پارت در هفته فصل اول : تکمیل شد...