با برخورد عضو مرد به پروستاتش ناله های بیشرمانهاش فضای اتاق رو پر کرد: آهههههه همـ..همونجا
مرد محکمتر از قبل درون پسر ضربه میزد
دست راستش رو روی گلوی پسر گذاشت و فشار ریزی وارد کرد
: همینطوری..آههه..ناله کن هرزه کوچولو
پسر که انگار منتظر همین حرف بود بدون توقف ناله هاش رو آزاد کرد
: آهههه من هرزه..نیسـ...ـتم
مرد تکخندی کرد
: انقدر سوراخت گشاد هست...که خیلی راحت میشه یه ضرب واردت شد
زبونش رو روی سینهی تخت پسر گذاشت و نیپلش رو به بازی گرفت
وقتی منقبض شدن ورودی پسر دور دیکش رو حس کرد سرش رو بالا آورد و با تمسخر به پسر زیرش که از درد و لذت به خودش میپیچید نگاه کرد
: البته نمیشه زود قضاوت کرد شاید مادرزادی گشادی هومم..؟
پسر که کفری شده بود با صدای خشدار شدهی ناشی از ساکی که برای مرد زده بود گفت
: خفه شو و کارت رو درست انجام بده
مرد پوزخند گوشهی لبش پررنگتر شد
: حتما..
________________________________
وقتی از خوابیدن پسر مطمئن شد گوشی رو برداشت و تماس گرفت
بعد از چند دقیقه که متوجه شد تماسش جواب داده شده گفت
: قربان... همه چیز تکمیل شد
.
.
.
.+ تهههههههههههههه
تهیونگ با صدای فریاد توله خرگوشش به سرعت از اتاق کارش بیرون اومد و پله ها رو سه تا سه تا پایین رفت
_ کوک کجایی؟؟؟!!
وقتی صدای هق هق های ریزی از آشپزخونه شنید به اون سمت پا تند کرد
به محض ورودش به آشپزخونه با کوکی مواجه شد که جلوی فریزر نشسته و ظرف خالی بستنی رو توی دستش گرفته
جلوش زانو زد و با دستاش صورت خیس پسرکش رو قاب کرد
_ چرا گریه میکنی قلب تهیونگ؟؟جاییت درد میکنه..؟؟!!!
کوک با چشمای درشت و براق از اشکش به پسر بزرگتر نگاه کرد
+ تموم شده
تهیونگ اول با گیجی به پسر کوچکتر نگاه کرد اما وقتی ظرف بستنی رو توی دستش دید روی زمین پخش شد و قهقه های بلندش فضای آشپزخونه رو پر کرد
کوک با حرص از رو زمین بلند شد و ظرف پلاستیکی بستنی رو از بالا رو صورت تهیونگ پرت کرد
_ آیییییی
YOU ARE READING
Boy friend..??
Fanfictionجئون جونگ کوک پسری که نقش دوست پسر کیم تهیونگ مدیر شرکت مد "k" رو بازی می کنه . . . هیچکس نمیدونست جونگ کوک پسریه که قابلیت باروری داره حتی خودش... کاپل: تهکوک ژانر: درام ، لیتل کمدی ، اسمات ، امپرگ زمان آپ: حداقل دو پارت در هفته فصل اول : تکمیل شد...