اگر اسمات دوست ندارید این پارت رو رد کنید. تو خط داستانی هیچ تاثیری نداره. لاو یو.انگشتهای آلفا به آرومی از پشت گردنش پایینتر رفت و دور کمرش پیچیده شد.
احساس میکرد نفس کشیدن براش سخت شده اما به هیچ عنوان دلش نمیخواست اتصال لبهاشون قطع بشه.
بعد از مدتی طولانی بالاخره امگا بهش گفته بود که این فقط تهیونگ نیست که در قلبش احساساتی عمیق در حال شکل گیریه.
حالا که این حقیقت رو میدونست انگار بارکه کوچکی از نور در زندگیش روشن شده بود.
شاید این تمام چیزی بود که برای تحمل زندگی نیاز داشت. دوست داشته شدن.نفسهای به شماره افتاده امگا باعث شد به آرومی ازش فاصله بگیره و بوسشون رو قطع کنه.
جونگکوک بدون اینکه حرفی بزنه یا از جاش تکون بخوره بین دستهای آلفا ایستاده بود و بدون اینکه چشمهاش رو باز کنه نفسهایی منقطع و بی نظمی کشید.در مقابل تهیونگ با چشمهایی ریز شده به چهره امگا خیره شده بود و میخواست بدونه اجازه ادامه دادن داره یا باید به همون بوسه بسنده کنه؟
سکوت جونگکوک گیجترش میکرد برای همین تصمیم گرفت از امگا سوال کنه. باید مطمئن میشد جونگکوک هم برای اون تجربه جدید حاضره.دستش رو زیر چونه امگا گذاشت و به آرومی به سمت بالا آوردش اما جونگکوک هنوز به نگاه خیره آلفا جوابی نداد.
تهیونگ سکوت جاری در اتاق رو شکست. نفسهای آروم و عمیقش با صدای گرفته و خشدار همراه بود.
_میتونم ادامه بدم؟
جونگکوک همچنان چشم به پایین دوخته بود. با شنیدن صدای تهیونگ لب پایینش رو به دندون گرفت و بعد از لحظاتی کوتاه به آرومی سرش رو به معنای آره تکون داد اما انگار این برای تهیونگ کافی نبود.
_بذار صدات رو بشنوم عزیزم.جونگکوک به آرومی نگاهش رو به چشمهای منتظر آلفا دوخت و با صدایی که از هیجان میلرزید گفت:
_میتونی آلفا.
همون جمله کافی بود تا تهیونگ دوباره دست به کار بشه. جونگکوک رو به خودش نزدیکتر کرد و دوباره به آرومی شروع به بوسیدن امگاش کرد
.
ظرافت و چینش خداگونه اجزای صورت جونگکوک هربار اون رو شگفتزده میکرد.
حالا که این شانس رو داشت تا اون صورت زیبا رو بین دستهاش بگیره و ببوسه، قرار نبود به سرعت ازش بگذره.
فاصله زیادی تا تخت وسط اتاق که از شب عروسیشون جونگکوک تنها روش میخوابید نداشتن.
YOU ARE READING
Love, Hate And everything in between
Werewolfکدام یک پیروز است؟ عشق یا نفرت؟ قسمی دیرینه که ریشههای نفرت را در دل محکم کرده یا عشقی که دوری از آن ممکن نیست؟ ____________________________________________ _تو به من دروغ گفتی. _من فقط چیزی رو گفتم که تو میخواستی بشنوی. General: romance, omegaver...