بعضی لحظه ها فقط یک بار تکرار میشه.ممکنه قبل ها اون لحظه رو هزاران بار توی ذهنت تصور کنی اما باز هم توی اون زمان،حتما حس متفاوت و عجیبی داره!
پسر خوش قامت با یک پلیور کاموایی سرمه ای که آستین ها دست های بلندشو پوشونده بود و شلوار جین مشکی همراه بوت های قهوه ای به سمتم میومد.یک کلاه خاکستری هم داشت که منو یاد پدربزرگم مینداخت.
"سلام من هری استایلز هستم"
با لهجه ی خاصی خودشو معرفی کرد و دستمو فشرد.اگر بگم تمام جریان خون بدنم به دست یخ زده م منتقل شد بیراه نگفتم.بی حواس فقط سر تکون دادم و حتی یادم رفت خودم رو معرفی کنم.
"ایشون مدلین تامپسونه،مدلین اینم هری استایلز"
کلر به جای من حرف زد.'میدونم میدونم من اونو خوب میشناسم.بیشتر از هشت ساله اونو میشناسم و تو نمیتونی تصور کنی حالا که از نزدیک میبینمش چه حسی دارم!'
صدای درونم هیجان زده جیغ میکشید.این اصلا قبول نیست من باید جیغ بنفش بزنم و بپرم بغلش انقدر محکم فشارش بدم تا متلاشی بشه اما حالا مثل یک چوب خشک شدم!
هری اون مرد همراهش رو معرفی کرد.من اونو هم میشناختم،جف ازوف مدیر برنامه و دوست هری بود.بالاخره جرعت کردم و با صدای زیری سلام کردم.
"چرا نمیشینی؟"
فهمیدم مدت زیادی بین اون سه نفر ایستادم.هری با دست به کنارش اشاره کرد و من با فاصله ای که سعی داشتم مناسب بودنش رو بسنجم گوشه ی مبل قرار گرفتم.
سکوت اصلا آرومم نمیکرد بلکه داشت آتیش درونم رو هر ثانیه بیشتر شعله ور میکرد.انگار دمای بدنم خراب شده بود نمیدونم چطور هم از گرما میسوختم و هم از سرما میلرزیدم!
"امم..اسمت مدلین بود؟"هری پرسید.
"بله"
بعد قورت دادن آب دهنم اینو گفتم.یکم جرعتم رو حفظ کردم باید به خودم مسلط باشم کلر گفت قراره یک سری سؤالات برای کار بپرسه.
اعتماد به نفس،فقط اعتماد به نفس میتونه کمکم کنه اما من حتی نمیتونم مستقیم توی چشماش نگاه کنم.
دارم از درون منفجر میشم.تمام حرف ها و واکنش هایی که سال ها با خودم و توی رویاهام برنامه ریزی کرده بودم التماس میکردن تا بیرون ریخته بشن!
تحمل کن مدلین تموم میشه.اصلا هرچی حرف داری توی دل خودت بگو باشه؟..
"چند سالته؟"
'اینا مهم نیست هری تو میدونی اسطوره ی منی و من بعد هشت سال تونستم از این فاصله ببینمت!'
"21"
برای اولین بار اخمی به چهرش نشست که منو به شدت ترسوند.شاید به نظرش برای کار کم سن بودم.
YOU ARE READING
Dreamers Tour (HARRY STYLES)
Fanfiction[COMPLETED] به ما میگن رویاپرداز ! اما این ما نیستیم که خوابیم.. مدلین دختری رویاپرداز با خیال هایی دور از انتظار که به بند هری استایلز راه پیدا میکنه..