*قبل خوندن اگه دوس دارین همراه این پارت اهنگ from the dining table هری رو پلی کنید:]*
~میلان 2 آپریل کشور ایتالیا
[بک استیج قبل اجرای کنسرت-ساعت 7:46 PM]از بدی های رویایی بودن اینه؛تو وارد دنیای داخل سرت میشی و اونقدر فرو میری که زمانی برای فکر کردن به برگشت نداری..و وقتی برگشتی دنیای بیرون برای تو خاکستری و گرفته ست!
"فقط بیست دقیقه ی دیگه مونده.."
یکی از افراد استیج گفت.سروصداها بیشتر توی راهرو طنین انداخت و هرکس به کار خودش میرسید.اما یک نفر نیاز به کمک داشت!
"هری کجاست؟هری"
اون فین بود.یکی از تنظیم کننده های استیج.دور خودم چرخیدم.بچه ها رفته بودن.دوباره عقب موندم.زیرلب فحش دادم و به سرعت قدم هام افزودم!
از کنار در اتاق هری میگذشتم که صدای آروم و خسته ای از داخل زیرلب غر زد.سریع متوقف شدم.در نیم باز بود هری پشت میز مقابل آینه نشسته بود.
"لعنت..گندت بزنن اه" با اوقات تلخی دستشو بلند کرد.
"چیزی شده؟"
از لای در سرم رو داخل بردم.هری سرشو بلند کرد و به محض دیدن من چهره ی درهم رفته ش باز شد.
"هیچی امم...لاک یکم ریخت"
درو بیشتر باز کردم و داخل رفتم.با دیدن باند سفیدی که دور دست راستش پیچیده بود حیرت کردم.اون ضربه دیده؟!
"انگشتم لاکی شد" زمزمه کرد.
"بزار کمکت کنم"
صندلی رو کنارش گذاشتم و نشستم.بعد از اون شب زیاد هری رو ندیدم فقط مواقع تمرین یا اجرای کنسرت،حتی دیگه قبل اجرا برامون سخنرانی نمیکنه!
شُت لاک توی دست باندپیچی شده ش بود که سمتم گرفت.
"لاک زدن خیلی سخته...مخصوصا با دست چپ" تن صداش دپ بود.
"معلومه چون تو دست راستی"
لبخند بی جونی زد و دست راستشو روی میز گذاشت.انگشتای کشیده ش از هم باز بود.اول انگشترهایی که میخواست دستش کنه رو با پنبه ی آغشته به استون کامل تمیز کردم و بعد توی انگشتاش قرار دادم.
دیدم صورتش با تکون انگشتاش درهم رفت.اون درد داره!.یک لحظه تصور مشت زدن اون به دیوار یا صورت اون مرد وینس توی ذهنم نقش بست.سرمو تند تکون دادم و موهای تنم سیخ شد.
یکی از اون انگشترها به شکل سر شیر بود.نگین بزرگ و آبی پررنگی بین دندون های تیزش قرار داشت.من خیلی اون رو دوست داشتم البته سنگین بود و قطعا قیمتی!
"همه رو مشکی بزنم؟" قبل لاک زدن پرسیدم.
فقط سر تکون داد.بی سروصدا مشغول لاک زدن انگشتاش شدم.ناخن های مرتب و اندازه ش زیر نگاهم به نوبت تیره میشد.سیاهی خالص!
YOU ARE READING
Dreamers Tour (HARRY STYLES)
Fanfiction[COMPLETED] به ما میگن رویاپرداز ! اما این ما نیستیم که خوابیم.. مدلین دختری رویاپرداز با خیال هایی دور از انتظار که به بند هری استایلز راه پیدا میکنه..