یه مشکلی پیش اومد دوباره گذاشتم امیدوارم این درست باشه🤦🏻♀️
~نیویورک 22 جوئن کشور آمریکا
[هتل نیوتون-ساعت 18:21 PM]
چشم ها هیچوقت دروغ نمیگن، چشم ها همه چیزو آشکار میکنن پس به چشمام نگاه کن تا متوجه بشی چقدر تو رو میخوام..
کیفم رو برداشتم و در اتاق رو بستم.بقیه پایین رفته بودن و طبق معمول من عقب مونده بودم.در حال چک کردن وسایل داخل کیفم یهو چشمم به کسی که از سمت دیگه میومد افتاد.
اندرو خیلی خونسرد نیم نگاهی بهم انداخت و دست در جیب به راهش ادامه داد.بعد از اون روز نحس فقط دو بار دیدمش اما حتی بهمدیگه سلام هم نکردیم.
با وجود اینکه خیلی ازش عصبانیم اما هنوز حرف هایی که شنیدم رو باور نمیکنم؛که اندرو با اون پاپارازی مزاحم دست به یکی کرد تا منو آزار بده.
گویا هری و جف بعد شکایت اون عکاس از من وقتی باهاش معامله کردن متوجه این موضوع شدن ولی بخاطر بهم نخوردن یک سری قراردادهای تیم اینو مخفی نگه داشتن و هری به شدت از این کار متأثر بود.من ازش گذشتم چون کاملا درک میکردم.
اما هری دیگه گوشش بدهکار نبود و میخواست اندی رو اخراج کنه که با این اوصاف استیو پدرش هم خودشو کنار میزد چون اون مرد متکبر و روراستی بود و از حرف های هری در مورد پسرش توی شوک رفته بود.
اگر اخراج میشدن کل همکاری پشت صحنه روی هوا میرفت.تا بالاخره همگی به هزار زحمت هری رو راضی کردیم و اون گفت به شرطی ازش میگذره که دیگه صورت اون پسرو جلوی روش نبینه!
"صبر کن.."
نفهمیدم چطور این از دهنم بیرون اومد.چرخیدم و دیدم اونم همزمان با من چرخید و مقابل هم قرار گرفتیم.
محکم توی چشم های تیره و بی اعتناش خیره شدم.میخواستم ببینم ردی از پشیمونی از کارهایی که با من کرده داره؟اما هیچی نداشت.
"این که از قصد یا بدون قصد با توپ بهم زدی تا اون فاجعه پیش بیادو نمیدونم اما..هیچوقت برای سواستفاده ای که ازم کردی و اون عکاسو به جونم انداختی نمیبخشمت"
شاید اصلا براش مهم نباشه.شاید همین حالا یک پوزخند پرتمسخر تحویلم بده و بگه فکر کردی برام اهمیت داره؟!..اما لازم بود تا حداقل کار اشتباهشو مستقیم توی صورتش بزنم.
"شاید از روی قصد و غرض توپ رو بهت زدم اما..من اون عکاسو اجیر نکردم همش بولشته"
YOU ARE READING
Dreamers Tour (HARRY STYLES)
Fanfiction[COMPLETED] به ما میگن رویاپرداز ! اما این ما نیستیم که خوابیم.. مدلین دختری رویاپرداز با خیال هایی دور از انتظار که به بند هری استایلز راه پیدا میکنه..
