~مونیخ 27 مارچ کشور آلمان
[هتل ماکسی-ساعت 12:32 PM]دوباره موهام رو شونه زدم و پشت گوشم فرستادم.آرایشم کامل بود.پیرهن سفید با طرحی که ست کرده بودیم رو پوشیده بودم و مضطرب تر از همیشه بنظر میرسیدم.حتما هرکی منو ببینه فکر میکنه یک قرار با پسری که عاشقشم دارم!
موبایلم زنگ خورد و جواب دادم.اون گفت نزدیکه..
مونیخ،شهری که سیرا داخلش درس میخونه.باورم نمیشه تا چند دقیقه ی دیگه قراره اونو ببینم.نزدیک صبح بود که به مونیخ رسیدیم اما سیرا کلاس داشت و نتونست برای ملاقاتم به فرودگاه بیاد حالا اون قراره به هتلی که توش اقامت دارم بیاد.
آسانسور باز شد.وارد لابی هتل شدم نمیدونم چرا استرس گرفته بودم.یعنی دیدن بهترین دوستت هم باید همچین حسی داشته باشه؟!
زیرلب برای خودم آهنگ میخوندم که با دیدن هری کنار در هتل سرعتم کم شد.پشت به من بود و از بین شیشه های کمرنگ دودی بیرون هتل رو دید میزد.استخون تیز فکش با جویدن آدامس به تندی بالا پایین میشد.
"هری؟"صداش زدم.
"هی بالاخره رسیدی". برگشت و به محض دیدنم اینو گفت.
"منتظر کسی هستی؟"
"آره سیرا گفت نزدیکه"
وقتی قضیه برام روشن شد آروم اوه کوتاهی گفتم و انگشتامو بهم قفل کردم.خب ظاهرا اونا دارن جدی میشن.اما باید از همین حالا باهاش تکلیفم رو روشن کنم اگر میخواد با سیرا باشه باید اون دختر بلوندو ول کنه!
"مدلین یه خواهشی ازت دارم"
"چی؟"
"میشه بیرون رو چک کنی ببینی خبرنگاری چیزی هست"
قبول کردم.قطعا نمیخواست دوباره گیر خبرنگارا و سؤال های مضخرفشون بیوفته.در کمال تعجب پرنده هم پر نمیزد.
"کسی نیست"
اومدم داخل و دست به سینه ایستادم.تازه میخواستم موبایلم رو چک کنم تا ببینم سیرا پیام داده یا نه که صدای جیغ بلندی از پشت مو به تنم سیخ کرد.
"وای هری استایلز"
اون دختر هوار میزد و بالا پایین میپرید.بعد از کلی عکس گرفتن و تعریف کردن از هری بالاخره رفت.
"گوشم سوت میکشه"
هری با انگشت گوششو گرفت و من آروم خندیدم.با جیغی که اون دختر توی گوش هری زد احتمال میدم الان ناشنوا شده باشه.
موبایل توی دستم لرزید.سیرا گفت به هتل رسیده و ما با هم از در هتل خارج شدیم.
چشمام با سرعت اطراف رو از نظر میگذروند تا وقتی که اونو وسط پیاده رو دیدم سمتم میومد.قلبم یک لحظه تکون خورد و منم سمتش راه افتادم.
YOU ARE READING
Dreamers Tour (HARRY STYLES)
Fanfiction[COMPLETED] به ما میگن رویاپرداز ! اما این ما نیستیم که خوابیم.. مدلین دختری رویاپرداز با خیال هایی دور از انتظار که به بند هری استایلز راه پیدا میکنه..