~دالاس 3 جوئن کشور تگزاس
[در اتاق هتل لورنزو-ساعت 8:12 AM]سلاح اون مهربونی بود.با دل بزرگی که داشت میتونست به آسونی تورو توی مشت خودش بگیره.خواستم از سلاح خودش استفاده کنم اما رکب خوردم و به اسارت اون در اومدم!
زنگ در امون نمیداد.با خواب آلودگی خودمو از تخت بیرون کشیدم و سلانه سلانه در حالی که چشمام به زحمت جلوی پامو میدید سمت در رفتم.
"اومدم دیگههه"
صدای کلفت و افتضاحم از گلوم خارج شد.درو که باز کردم شرشره های رنگی به همراه داد و فریاد توی صورتم خورد:
"تولدت مبارک!"
سارا کلر میچ و آدام جلوی در ایستاده بودن.آدام یکی از بادکنک هارو کنار گوشم ترکوند و باعث شد قلبم بایسته و جیغ ناگهانی بکشم.
"احمق بی مخ میکشمت"
به سینه ی آدام مشت زدم و دندونامو با حرص روی هم کشیدم.
"نگاش کن تورو خدا این جای تشکرته؟" کم نیاورد.
"برای چی تشکر کنم؟برای اینا؟"
مشتی از شرشره های رنگی که روی سرم ریخته بود رو سمت صورتش پرت کردم.
"بی ذوق تولدته یکم خوش اخلاق باش"
سارا لبشو آویزون کرد و چشمای درشت آبی رنگش بیشتر معصوم شد.هوف کلافه ای کشیدم و معذرت خواستم به نوبت بغلشون گرفتم و تشکر کردم.
"البته من بهشون گفتم الان زمان مناسبش نیست"
لبخند کوتاهی به میچ زدم.اون میدونست چقدر خستم چون توی هواپیما اصلا نخوابیدم.
"باشه پس تو برو بخواب وقتی بیدار شدی جشن میگیریم"
کلر گونمو بوسید و من تشکر کردم بعد گرفتن بادکنک ها درو بستم.
امروز تولدمه.شاید روز تولد برای بقیه مهم و هیجان انگیز باشه اما برای من چندان اهمیت نداره.منظورم اینه خب امروز به دنیا اومدم که چی؟بدتر از همه این حال منو میگیره وقتی روز تولد تو یک سال بزرگتر پیرتر و ناتوان تر میشی!
همیشه روز تولدم آهنگ Forever Young رو گوش میدم.این داستان منه دختری که دوست نداره سنش بالاتر بره و بزرگ بشه.میخوام همیشه حس جوونی و سرزندگی رو داشته باشم در عین حال تجربه کسب کنم.
زنگ در برای چندمین بار متوالی به صدا در اومد و منو از خواب عمیقم بیدار کرد.صورتم رو توی بالشت فرو کردم و با تمام عصبانیت جیغ زدم به ملافه ها پا کوبیدم.
چرا نمیتونم یکم در آرامش استراحت کنم؟امروز پرواز طولانی و کسل کننده ای داشتیم.توی فرودگاه هم خیلی معطل شدیم تا بالاخره ساعت هفت و نیم صبح به هتل رسیدیم.
YOU ARE READING
Dreamers Tour (HARRY STYLES)
Fanfiction[COMPLETED] به ما میگن رویاپرداز ! اما این ما نیستیم که خوابیم.. مدلین دختری رویاپرداز با خیال هایی دور از انتظار که به بند هری استایلز راه پیدا میکنه..