《character interview》

1.5K 178 19
                                    


#holy_unholy s1
#farnoosh

✍جیمین چطور شد که به تهیونگ علاقه مند شدی؟این دوست داشتن از روی تنهایی بود که بچگی به تهیونگ پناه بردی و تنها دوستت بود یا بعدا عاشقش شدی؟

جیمین: من هیچ وقت به تهیونگ پناه نبردم ولی هربار که به اطرافم نگاه میکردم فقط تهیونگ بود و اثراتی که روم گذاشته بود بدون اینکه خودم بخوام یا بفهممش و وقتی یه روز میفهمی که این اتفاق افتاده خودتو تسلیمش میکنی و میپذیریش و میگی آره میخوام اون همه چیم باشه مثل همیشه

✍جیمین از همه چی برای تهیونگ کنار میکشی؟

تهیونگ جوری نیست که بخوای چیزی رو برای داشتنش از دست بدی برای من بدست اوردن بوده و آره شاید بازهم نفهمم و همه چیمو براش از دست بدم

✍راشل اونایی که پیشتن چطوری باهات همدست شدن؟

راشل: نمیدونم درباره چی داری حرف میزنی و فکر میکنی اگر چیزیم باشه به تو میگم که دوباره اون پست فطرت به چیزی که میخواد برسه؟!😿

✍جیمین دوست داشتی تهیونگ گرگینه میشد؟

جیمین: شاید رویاش شیرین بود ولی دنیایی که ما توش زندگی میکنیم این شیرینیو به تلخی میرسوند و من از آینده خبر نداشتم که آلفا میشم یا نه که بتونم به خوبی ازش مراقبت کنم وگرنه من هیچ قدرتی ندارم

✍شخصیت جونگ کوک قابل درک نیست.جونگ کوک از دنیا چی میخوای دقیقا؟

جونگ کوک: من؟!..نمیدونم..زیاد خودمو نمیفهمم ولی..فکر میکنم اینکه به کسی وفادار باشم رو دوست دارم..من برای پیدا کردن جی هوپ تا محافظ شدن پیش رفتم و سوگند وفاداری به شاهزاده خوردم و وقتی فهمیدم نقشه جی هوپ چیه سعی داشتم از هردو محافظت کنم هرچند عشقی که به برادرم داشتم این وفاداری رو میشکست و درآخر جونم رو برای نجات جون جی هوپ پیش شاهزاده گرو گذاشتم..من دیگه برای خودم نیستم برای شاهزادم و سوگندم رو نگه داشتم مگر اینکه آزادم کنه

✍شوگا اگر باز جنگی پیش بیاد تو بین محافظت از گرگینه ها و خوناشام ها که هیری و خانوادش هم جزوشونن کدوم رو انتخاب میکنی؟

شوگا: هیری درسته از خوناشام هاست ولی این هیچ ربطی به زندگیمون یا مشخص کردن طرفداری من نداره..با بهم خوردن صلح اسم من از فرماندهی و محافظ شاهزاده بودن خط خورده پس هیچ تردیدی وجود نداره

✍کایدو چرا انقدر آشغالی؟

کایدو: این نامردیه..داستانو با دید منم ببینید برادر ترد شده و کوچیکتر از خودت داره جانشینی رو ازت میگیره و کاری کرده برای آلفا شدن پدربزرگم رو بکشم پدرم رو بکشم و  هزاران کار پست دیگه انجام بدم تا مردم رو با ترس و وحشت کنار خودم نگه دارم من شدم هیولا چون یکی سعی کرد فرشته باشه

✍جونگ کوک تو عاشق شوگایی؟

جونگ کوک: چرا همچین فکری کردیییی؟!؟!..هیچ وقت حتی بهش فکر هم نکردم..فقط پشتیبان و دلگرمی خوبی بود

✍هیری و شوگا بچتون قراره چی بشه؟گرگینه یا خوناشام؟

هیری: هنوز اقدامی نشده😅ولی مطمئنا عادی نمیشه

✍جونگ کوک بیشتر نگران مادر و برادرت بودی یا شاهزاده؟

جونگ کوک: برادر و مادرم صد در صد

✍جی هوپ کجایی؟هنوز زنده ای؟

جی هوپ: 🤷‍♂

✍روتیز چرا جیهوپ رو فقط تبعید کردی ‌؟ میتونستی بکشیش و بگی تبعید شده! دلیل خاصی داشتی؟ برادرت دلیل محکمی برای زنده نگه داشتن هوپی نبود. یا شایدم همین کار رو کردی 🥺

روتیز: راشل قصد جون من و پسرم رو داشت و جی هوپ آدمش بود تا شاهزاده رو بکشه.من از چشم داشتن راشل به تاج و تخت باخبر بودم و بهش حق میدادم اون جانشین حقیقی بود ولی با اشتباهی که انجام داد و قصد جون پدر رو کرد از جانشینی کنار رفت.من اجازه دادم داخل قصر بمونه هرچند مقام و منسبی نداشت کشتن برادرم به خاطر سوقصدی که به جون من و پسرم داشت شاید حقش بود ولی اون برادرم بود و نمیتونستم هم خونم رو بکشم هرچند تبعیدش به دنیای بعد از دریاها که دنیای مردگان گفته میشه کمتر از مرگ نیست وقتی برادرم رو نکشتم پس نمیتونستم همدستش هم بکشم و شاهزاده هم درخواست عفو محافظش رو کرده بود

✍تهیونگ جیمین برای تو چه معنی ای میده؟چرا دوستش داری؟

تهیونگ: جیمین؟..من خوب نمیتونم احساسمو با جملاتم بگم ولی..خوب..من انسان بودم بین همه خوناشام ها و گرگینه ها..از زمانی که چشم باز کردم جیمین رو کنارم دیدم میدونید باید تصورش کنید..جیمین همیشه برای من جذاب بود..دوستم داشت مراقبم بود با همه اذیتام باز قبولم میکرد مهربون بود نگاهش لبخندش حتی موهاش لمسشون برای من دنیا بود وقتی جشن خون میشد اون پناهم بود حتی مادرم هم نمیتونست به اندازه جیمین بهم امنیت بده..البته این ها برای زمان کودکیم بود چند سالی که جیمین نبود من از جهنم رد شدم وقتی برگشت انگار دوباره درختای زندگیم شکوفه دادن و من بیشتر از قبل داشتم بهش وابسته میشدم و..

تمام💋
ممنون از همگی فقط بعضی سوالات مربوط به ورژن قدیمی بود یا کل داستانو دربرمیگرفت و اسپویل بود که نداشتم دیگه💋❤️

HOLY and UNHOLYDove le storie prendono vita. Scoprilo ora