مسیر درست

277 64 20
                                    

جینکی، جونگهیون و کیبوم دور میز ناهار خوری خونه ی جونگهیون نشسته بودن . سکوتی که بینشون بوجود اومده بود نشون دهنده ی ذهن های درگیرشون بود .

از وقتی جینکی باهاشون تماس گرفته بود و درخواست کرده بود که توی خونه ی جونگهیون، جایی که تمین نزدیکشون نباشه ، ملاقات کنن ، کیبوم فهمیده بود موضوع مهمی در انتظارشونه .

و انتظاراتش درست وقتی برآورده شد که جینکی لب به حرف زدن باز کرد .

«اون یه گرگ پرایمه. از نوع سلطنتی»

کیبوم از شدت شوک توانایی واکنش نشون دادن نداشت اما جونگهیون با تک خنده ی مصلحتی و ناباوری گفت

«مسخرمون کردی؟! مگه گرگ پرایم هنوزم وجود داره؟

جینکی با سر سوال جونگهیون رو تایید کرد و ادامه داد

«جواب آزمایش ژنتیکش ثابت کرده اون گرگ پرایمه و توانایی های بخصوص خودش رو داره . مثل سرعت و قدرت بالاتر از گرگینه های دیگه ، شفا و چیزایی که توی هر گرگی منحصر به فرده و ما فعلا نمیدونیم اونا چی میتونن باشن

جونگهیون با بهت به جینکی نگاه میکرد . حقیقتا هرگز فکرش رو هم نمیکرد هنوز هم گرگ های پرایم وجود داشته باشن و دست سرنوشت تنها گرگ پرایم موجود رو انداخته باشه درست وسط خانواده ی اونها .

«حالا میخوای باهاش چیکاری کنی؟

سوال آروم کیبوم ، جینکی رو به خودش آورد . چشم های کیبوم از نگرانی دو دو میزد و حالت های صورتش نشون میداد چقدر از این موضوع ترسیده .

YinKde žijí příběhy. Začni objevovat