آخرین ولیعهد

161 39 74
                                    

با خستگی خودش رو روی تخت رها کرد و چشم هاش رو بست . مدتی میشد که علاوه بر دلدرد و دلپیچه ی مداوم ، عضلات کمرش هم درد میگرفتن و گهگاهی حالت تهوع چنان بهش فشار می آورد که تحمل کردنش غیر ممکن میشد . حس میکرد روی معده ش میسوزه و با هر غذایی که فرو میفرستاد این سوزش شدید تر از قبل میشد . چندین بار برای علائمش به چند دکتر عمومی مراجعه کرده بود اما کسی چیزی از وضعیتش دستگیرش نمیشد . در آخر به اصرارهای مکرر سم هیون و مادرش یک آزمایش چکاپ کلی داد که هنوز جوابش نیومده بود .

با وجود همه ی اینها موفق شده بود فیلم برادری فیلم سینماییِ "آخرین ولیعهد" رو با موفقیت پایان برسونه .

زندگیش تو دو ماه گذشته تغییر کرده بود . خیلی هم تغییر کرده بود .

لی تمین ، پسری که یک روز به عنوان یک مدل ژاپنی پا به این خاک گذاشته بود ، حالا تبدیل شده بود به ستاره ای که عکس هاش توی خیابون ها ، روی بدنه ی اتوبوس ها ، روی دیوار های ایستگاه های مترو و توی برنامه های تلوزیونی مختلف به چشم میخورد .

بعد از اولین کنفرانس مطبوعاتی فیلم ، شهرتش ناگهان چندین برابر شده بود و تجربه ای جدید رو برای تمین به ارمغان می آورد . مردم کوچه و خیابون ها درموردش حرف میزدن ، جوون ها و نوجوون ها اسمش رو میدونستن ، تعدادی به دنبال شجره نامه ش بودن و ازش به عنوان "ولیعهد دوم" یاد میکردن .

تمین صادقانه اعتراف میکرد که از این تجربه لذت میبرد .

اولین باری که میزان شهرتش رو کرد کرد زمانی بود که بعد از پخش اولین تیزر تبلیغاتی "آخرین ولیعهد" ، به یک بنگاه معملات املاک رفته بود تا برای خودش دنبال خونه بگرده . خانومی که مسئول پیشنهاد ملک بود به سرعت شناختش و تنها ظرف چند دقیقه تمین در حال عکس گرفتن و امضا دادن به تقریبا نیمی از افراد حاضر در اون شرکت ساختمونی بود .

YinOnde histórias criam vida. Descubra agora