خبر ترک ژاپن تمین به سمت کره درست مثل بمبی بود که ناگهان ترکید و افراد زیادی رو زخمی کرد.
اولین کسی که از شنیدن این خبر شوکه شد ، رئیس کمپانی بود که تمین با دیدن صورتش کمی ترسید نکنه سکته کنه یا اتفاقی براش بیوفته .
طوری که قرمز شده بود و از گوش هاش دود بیرون میزد نشون دهنده ی این بود که چقدر انتظار شنیدن این خبر رو نداشته و چقدر شوکه شده .
دومین نفر منیجر تمین بود .
منیجر تمین ، با شناختی که ازش داشت حدس میزد چنین چیزی پیش بیاد بنابراین به اندازه ی رئیس کمپانی شوکه نشد اما نمیتونست این حقیقت رو انکار کنه که از دوری تمین به شدت ناراحت و دلتنگ میشه.
فن های تمین توی صفحات مجازی تبدیل به چند دسته شده بودن . دسته ای که معتقد بودن کمپانی توکیو با تمین به خوبی رفتار نکرده و این باعث شده تمین بخواد کمپانی رو ترک کنه . عده ای عقیده داشتن دلیل شخصی ای پشت این ماجراست و عده ی دیگه ای فکر میکردن تمین بخاطر قلدری های که قبل از معروفیت از ژاپنی ها دیده تصمیم گرفته کشور رو ترک کنه و دسته ی آخری که ازش حمایت میکردن .
اما هیچکس به اندازه ی کیبوم شوکه و ناراحت نشد .
وقتی تمین بعد از مدت ها به خونه ی پدریش رفت و جلوی کیبوم و جینکی از تصمیم و دعوت نامه ای که از کمپانی کره ای دریافت کرده بود گفت به خوبی میتونست برق اشک رو توی چشم های مادرش و شرمندگی رو توی صورت پدرش ببینه .
کیبوم نمیدونست وقت خوبیه یا نه اما تصمیم گرفت چیزی رو که مطمئن بود جینکی به زبون نمیاره بگه .
ŞİMDİ OKUDUĞUN
Yin
Hayran Kurgu[کامل شده] - عشق چیزی جز پذیرفتن تفاوت ها نیست، عشق چیزی جز درهم پیچیدن شباهت ها نیست. عشق یعنی تاریکی های وجودت را دیدن، عشق یعنی چشم بر روی روشنی هایت نبستن. عشق سقوط آزادایست بر فراز کوه های اعتمادی که از هم آغوشی قلب تپنده م و چشم های تب دارت ب...