معادلات لی جینکی

322 73 150
                                    

"میشه دقیقا بگی منظورت از این حرف چیه؟!"

صدای دکتر آکیاما پر از خشم و عصبانیت بود اما باعث نمیشد جینکی از موضعش عقب بکشه .

"میخوام اون گرگ رو هرچه سریع تر از کلینیک من بیرون کنید. درمورد قسط های وام هم نگران نباشید خودم پرداختشون میکنم"

آکیاما برای چند ثانیه در سکوت به جینکی نگاه کرد. حالت های صورت جینکی مصمم بودنش در این مورد رو فریاد میزد اما آکیاما امکان نداشت به این راحتی درخواستش رو قبول کنه! هیچ جا بهتر از کلینیک جینکی برای نگهداری اون گرگ وجود نداشت.

"میشه دلیل این تصمیم ناگهانیت رو بدونم؟ تا دیروز که کاملا همه چیز خوب بود!"

جینکی لب پایینش رو گزید . چطور میتونست دلیلش رو برای آکیاما توضیح بده در حالیکه میدونست اگر تنها یک کلمه از دهنش بیرون بیاد آکیاما برای نگه داشتن اون گرگ بیشتر و بیشتر پافشاری میکنه؟

"دلیل خاصی ندارم فقط چون نمیتونم تو کلینیک شخصیم کار کنم برام سخته. خواهش میکنم هرچه زودتر کارای انتقالش رو انجام بدید"

در انتهای حرف هاش بعد از تعظیمی کوتاه و از روی اجبار چرخید و میخواست از اتاق دکتر آکیاما خارج شه اما صدای آرومی متوقفش کرد.

YinOnde histórias criam vida. Descubra agora