جونگکوک در سیاه رو هل داد و وارد اتاق شد...
'' حموم''
این کلمه ای بود که نا خودآگاه از دهنم خارج شد و باعث شد جونگکوک تک خنده ای بکنه.
_ هنوز کار داریم!
به سمت وان توی حموم رفت و من رو داخل وان گذاشت..._ آییییییی ......نکن داغه....جونگکوک خواهش میکنم.....درد داره
تمام این التماس ها برای این بود که آبو روی حالت داغ تنظیم کرده بود و دوش رو سمت بدنم گرفته بود....
حالا مطمئنم که اون یه آدم سادیسمیه...
قطرات آب از روی بدنم سر میخوردن و خون های روی بدنم رو پاک میکردن...
وان از خونم قرمز شده بود._ قرمز؛ قشنگه دوسش دارم
_ ولی سوراخ تورو بیشتر دوست دارم!
اما علاقم به وجودت و خودت غیر قابل وصفه!با چشمای گشاد شده به صورتم زل زده و بود و این جملات رو با لحن ترسناکی زمزمه میکرد...
این مرد جونگ کوک من نیست؛ یه هیولاست!
دوش رو سر جاش گذاشت و آروم وارد وان شد.
صورتش رو نزدیکم کرد و با صدایی که تحکم توش موج می زد گفت:_تو مال منی مال جئون جونگکوک. اینو هیچوقت یادت نره.
وقتی واکنش خاصی ازم ندید داد زد:
_نشنیدی چی گفتم؟!برای نجات جونم کوتاه اومدم:
_چرا...من مال توم
_نه کیتن جملت اشتباهه، من مال توعم....؟
نفسمو کلافه فوت کردم:
_من مال توام ارباب!
_حالا بهتر شد.
دستش رو روی دهنم گذاشت و سرش رو به سرعت وارد گردنم کرد و گاز محکمی گرفت.
فریادم بخاطر وجود دست هاش توی گلوم خفه میشد...
________________________
اکی اینم از پارت این هفته😁
میدونم کوتاه بود ولی خب من موضوع اسماتو دیر به دستش رسونده بودم...
بعدشم که حالش بد شد-_-
الانم که اینجاییم😬
دیگه شما به بزرگی خودتون ببخشید🙄❤️
چون تو نظرسنجی گفتید زود تمومش نکنیم به سمت طولانی ترین پایانی که تو ذهنم دارم و پایان مورد علاقم میرم...
اما اگه تا اونموقع پوکرا بیشتر شه زودتر میبندمش...
ووت و کامنت فراموش نشه😁❤️(پرروم خودتونید:( )
YOU ARE READING
🔞Mу Sweet Killer🔞
Fanfictionکاپل اصلی:کوکمین هشدار:اسمات_شکنجه_مرگ و کلا جنبه بالا و روحیه قوی لازمه خلاصه که لطفا رعایت کنید(که میدونم نمیکنید 0_0)