جونگ کوک...
چه خماری قشنگی!
ضربان قلبتو بیرون از بدنت ببینی در حال که مال خودته...فقط و فقط مال خودت!
_هی نظرت چیه....با صدای زنگ گوشیم زیر لب غر زدم...
_خرمگس مزاحم!
که احتمالا جیمین شنید چون صدای خنده ریزشو شنیدم..._به نفعته کار مهمی داشته باشی!
_جک رد دختره رو زده میخوای چیکار کنیم؟بلافاصله لحن جدیمو گرفتم...
_کجاست؟
_یه خونه قدیمی توی بیابون!غریدم:
_عوضیا!
_همه واحدارو جمع کنید و لوکیشنو برای لیزا بفرستید تا منم بیام، جیمینو میزارم عمارت اصلی شما راه بیفتید اما دوازده تا نگهبان بزار بمونن. در کدوم سمته؟_شمال.
_نیروهارو بفرست سه متری شمال. باید ساکت انجام شه کلارا، سارا، خودت، جان و یکی دیگه بمونید بقیه رو مرخص کن.
و قطع کردم...
بلافاصله صدای دینگ لوکیشن بلند شد...
_پیام سیستم a22 نشانه گذاری شد، هدایت خودکار فعال؟_نه لیزی، میریم خونه سرعتو ببر بالا...
_سرعت افزایش یافت کمربند خودکار فعال
دم خونه ترمز گرفتم و رو به جیمین گفتم:
_ببین پیاده شو برو تو اتاقت خب؟ گوش میدی این خیلی مهمه نمیخوام هیچ بلای سرت بیاد.سرشو تکون داد...
_برو تو اتاقت قاب عکس سگ روی دیوارو جا به جا کن، یه دکمه سبز اون پشته. بزنش و رمز عبورو باز کن...هاگزه. بگو فعال کردن همه گزینه ها...
وقتی مطمئن شدی فعالن برو تو تختت و بگیر بخواب...
راستی تا اتاقتو بدو.
قول میدم هیچ اتفاق بدی نمیفته...اومد پیاده شه...
_هی....
نگاهم کرد._دوست دارم...
لبخندی زد..._منم به زودی خواهم داشت
و دوید به سمت خونه...لباسامو عوض کردم و اسلحه مو گرفتم...
_لیزا...
_بله ارباب؟_ماموریت. برو به سه متری شمال a22...
_حالت ماموریت..رنگ استتار؟
_مشکی
_استتار فعال. در حال تغییر پلاک...در حال اماده سازی فولدر موزیک...تنظیمات کامل شد. مقصد a22
این ماشین چیز جالبیه...
میشه گفت یه نو آوریه! یا شاید نیست... اهمیت نمیدم هرچی باشه عالیه.
ماشینای همه اعضای ما مجهز به اتم های تغییر رنگ دهندن که توسط یه تیم سخت افزار حرفه ای طراحی شده...
چون از انرژی ماشین استفاده می کنه توی دستگاها قابل شناسایی نیست و میتونه رنگ و پلاکو هرطور که بخوام تغییر بده!
محشر نیست؟
YOU ARE READING
🔞Mу Sweet Killer🔞
Fanfictionکاپل اصلی:کوکمین هشدار:اسمات_شکنجه_مرگ و کلا جنبه بالا و روحیه قوی لازمه خلاصه که لطفا رعایت کنید(که میدونم نمیکنید 0_0)