🔴PART '10'🔵

669 130 37
                                    

🔞🔞🔞🔞🔞

دستشو روی شونه پسر فشار داد و مجبورش کرد دراز بکشه و روش خیمه زد...

خیره تو چشمای هم بودن و نمیتونستن این ارتباط رو قطع کنن تا اینکه کوک لباشو رو لبای تهیونگ گذاشت و چشماشون بسته و ارتباطشون قطع شد...

کوک گاهی آروم میبوسید و گاهی محکم گاز میگرفت...

تهیونگ دستشو روی سینه و شکم عضلانیش حرکت میداد و همین حرکت باعث داغ تر شدن هردو میشد...

جونگ کوک ازش جدا شد لعنتی زیر لب گفت و سرشو تو گردن تهیونگ فرو برد...

_"کوک...آهههه...لطفا..."

+"هیشششش...ایندفعه ازش نمیگذرم...پس باید تحمل کنی..."

شروع به بوسیدن کرد...

گردنشو میمکید و گاز میگرفت و بعد روشو لیس میزد...

جونگ کوک نمیدونست که چقدر بدن تهیونگ به لمس شدن حساسه...

تهیونگ بی طاقت شده بود...

هرچند کامل تحریک نشده بود اما نیاز شدیدی رو تو خودش حس میکرد...

شاید چون توی هیچ کدوم از روابطش لمس یا مارک گذاشتن در کار نبود اینقدر بدنش سریع و البته شدید واکنش میداد...

پایین تنه شو از تخت فاصله داد و به شکم کوک زد و برخوردش باعث شد ناله ای کنه...

جونگ کوک تیشرت تهیونگ رو درآورد و کنار گوشش لب زد...

+"اگه واسم ناله نکنی همینجا متوقفش میکنم...زود باش..."

و دوباره لاله گوششو به دندون گرفت...

بالاخره تهیونگ ناله هاشو رها کرد...

صداش تو اتاق میپیچید و این بیشتر باعث خجالتش میشد...

اگه می هی یا خدمتکارِ کوک صداشو میشنیدن چی؟...

_"کوک...آهههه...صدامو...میشنون..."

+"دیوارا عایقه عزیزم...هیچکس اون صدای بی نظیرتو نمیشنوه...نگران نباش...تو جیغم بزنی صدات از این اتاق بیرون نمیره..."

تهیونگ انگار که خیالش راحت شده باشه ناله های کشدار و پر از لذت و خواستنش رو رها کرده بود...

جونگ کوک سراغ ترقوه خواستنی و سفیدش رفت...

تمام اونجا رو مارک کرد و مطمئن بود صبح اونجا قرمز و کبوده...

This is my justice(KV)_1✔Onde histórias criam vida. Descubra agora