- پدربزرگت چطوره؟
دریک لبخندی زد و گفت: خوبه. همش سراغ تو رو میگیره انگار تو نوشی نه من!
فرانک خندید: سلام منو بهش برسون.
دریک از روی صندلی بلند شد و تصویر لرزید. چند ثانیه بعد کنار پدربزرگش نشسته بود و خطاب به او حرف میزد: بابایی؟ فرانکه.
فرانک سر جایش صاف نشست و دستی به موهایش کشید تا آشفته نباشد. لبخندی زد و کمی سرش را خم کرد: سلام پدربزرگ!
پدربزرگ دریک با دیدنش خندید: فرانک!
- دلم براتون تنگ شده!
+ کاش میومدی پسرم! اینجا همه منتظرت بودن.
فرانک دستی به سرش کشید: درگیر اسباب کشی بودیم وگرنه مزاحم میشدم.
دریک اخم کرد: بابایی شما مارو دیدی انقدر خوشحال نشدی که الان فرانکو دیدی شارژ شدی!
فرانک خندید. دریک قبل از اینکه پدربزرگش چیزی بگوید بلند شد و سر جایش برگشت. فرانک اعتراض کرد: بی ادب میذاشتی خدافظی کنم!
دریک نگاهش را از موبایل گرفت و داد زد: بابایی فرانک خدافظی کرد.
بعد به فرانک نگاه کرد و پرسید: خوب شد؟
بعد دستی لای موهای بلندش کرد و آنها را از جلوی صورتش کنار زد. فرانک لبش را گاز گرفت و گفت: تو فقط برس اینجا ...
کسی چند ضربه ی آرام روی در اتاقش زد. فرانک نگاهش را از صفحه ی موبایل گرفت: بله؟
در باز شد و پلوم داخل آمد. با دیدن فرانک که روی تخت نشسته بود و هدفون روی سرش بود لبخند زد: ببخشید نمیخواستم مزاحم شم.
فرانک سرش را تکان داد: مزاحم نیستی.
دریک خندید: پلومه؟
چون وقتی اول ویدیوکال نانون وارد اتاق شده بود فرانک تقریبا او را خفه کرده بود.
فرانک زیر لب جواب داد: آره.
پلوم گفت: تو میدونی نانون کجاست؟
فرانک خندید: آره. رفت پیش چیمون.
دریک نگاهی به ساعتش انداخت و پرسید: هنوز برنگشته؟ پسر پیشرفته شدن!
پلوم چرخید تا از اتاق خارج شود: ممنون. به دریک سلام برسون.
فرانک دوباره نگاهش را به موبایل برگرداند: سلام رسوند.
دریک لب هایش را غنچه کرد: بوس بهش.
فرانک اخم کرد: هی!
مکثی کرد و گفت: حداقل اگه میخوای خیانت کنی با نانون بکن پلوم حیفه!
دریک خندید: دست به نانون بزنم تیکه بزرگم گوشمه نه ممنون.
فرانک کمی فکر کرد و گفت: قبل از اینکه پلوم بیاد چی داشتم میگفتم؟
BẠN ĐANG ĐỌC
The Polca family
Fanfictionخانواده ی پولکا در حالت عادی هم خانواده ی آروم و سر به زیری نبود. نانون از هیچ فرصتی برای اذیت کردن برادرای بزرگ ترش، فرانک و پلوم، دریغ نمیکنه. *و وای به اون وقتایی که با چیمون و اوم دست به یکی میکنه* و همه میدونیم که هرجا تای میره دردسر دنبالش میا...