35

50 12 1
                                    

سینگتو از آسانسور پیاده شد و دست کریست را گرفت. کریست لبخندی زد و گفت: حس باحالیه.

سینگتو سرش را تکان داد: آره. بعضی وقتا یادم میره زندگی قبل از شهرت چقدر آروم بود.

کریست به هوای گرگ و میش بیرون از هتل نگاه کرد. زود بیدار شده بودند تا باهم در ساحل قدم بزنند. هنوز کارکنان شیفت شب هتل در لابی بودند. خانمی که پشت پذیرش ایستاده بود لبخندی زد و صبح بخیر گفت. سینگتو تشکری کرد و کریست را دنبال خودش کشید.

چند قدم به در مانده بود که باز شد و وین در حالی که سرش در موبایل بود داخل آمد. سینگتو با تعجب نگاهش کرد: وین؟

وین سرش را بلند کرد و با دیدن آن دو جا خورد. ناخودآگاه قدمی عقب رفت و سعی کرد لبخند بزند: عمو!

کریست پرسید: کجا رفته بودی؟

وین مکثی کرد و سعی کرد بهانه ای جور کند که صدای پلوم از پشت سرش گفت: اوکیه عمو سینگتو میدونه.

وین نفس راحتی کشید. پلوم کنارش ایستاد و ادای احترام کرد. بعد آرام گفت: رفته بودیم شهر. تای دیشب یهو زد وسط برنامه ریزیم!

کریست خندید: چرا تعجب نکردم؟

پلوم لبخند زد و بازوی وین را گرفت: مزاحمتون نمیشیم. خوش بگذره.

سینگتو در حالی که رفتنشان را تماشا میکرد گفت: کمک خواستی بگو.

پلوم دستش را تکان داد و تشکر کرد. کریست دست سینگتو را محکم تر گرفت: بیا بریم از آخرین لحظات آرامش لذت ببریم که قراره بمب منفجر کنن!

**********

پاتریک با تعجب به میز غذا خوری بغل نگاه کرد و زیر لب پرسید: چیمون چشه؟

نانون که با اخم با غذایش ور می‌رفت گفت: باز خل شده.

پاتریک دوباره به میز بغل نگاه کرد. چیمون بین آف و گان نشسته بود و آنجا صبحانه میخورد. اوم به قیافه های گیج سر میز خودشان خندید و گفت: با ما قهر کرده. میگه دیشب خواب بد دیدم.

فیات زیر خنده زد: این خل و چلانه ترین چیزی بود که تو این دو هفته ی اخیر شنیدم! یعنی چی؟!

نانون قاشقش را زمین گذاشت و نگاهش را به چیمون دوخت: مثل اینکه تو خوابش یه کاری کردیم. هر زوری زدیم نگفت تو خوابش باهاش چیکار کردیم ولی باهامون قهر کرد.

فرانک زیر لب گفت: خدا شفاش بده!

نانون با اخم به او زل زد. وین که تا آن لحظه مشغول موبایلش بود آرام گفت: پوم؟

پلوم بلند شد: بریم؟

وین هم بلند شد و دوتایی از غذاخوری خارج شدند. بچه ها با بهت به هم زل زدند. جین گفت: یا خدا ... خل بودن همتون عادیه ولی اون دوتا آدم سالمامونن!

The Polca family Where stories live. Discover now