Part.22

147 48 89
                                    

---

کیم‌سوکجین:
[ سلام ]
صداش آروم و محتاط بود، ولی جوابش، سکوت از طرف مقابل بود.
( از اینجا داره یک‌ آهنگ معروف رو برای شوخی میخونه )

کیم‌سوکجین:
[ این منم که دارم دنبالت میگردم ]

کیم‌سوکجین:
[ میتونم اینو تو چشمات ببینم ]

یون‌سون:
[...]

کیم‌سوکجین:
[ میتونم اینو تو لبخندت ببینم ]

کیم‌سوکجین:
[ تو تنها چیزی هستی که همیشه می‌خواستم ]

یون‌سون:
[ بس میکنی؟ ]
یون‌سون بالاخره حرفی زد و اینو زمزمه کرد. صداش به خاطر گریه کردن، خشن و گرفته بود.

کیم‌سوکجین:
[ خانم بالاخره چیزی گفتن ]

کیم‌سوکجین:
[ چرا باید بس بکنم؟ ]
جین با لحنی که می‌خواست سر به سر اون بذاره، اینو گفت و باعث شد یون‌سون به خاطر دلایلی، صورتش سرخ بشه. زمان زیادی گذشته بود و یون‌سون خیلی دلش برای صدای آروم و ملایم جین تنگ شده بود.

یون‌سون:
[ فقط... ]

یون‌سون:
[ وقتی پدر مادرم اتاق کناری هستن، نمیتونم بخندم ]

کیم‌سوکجین:
[ اونا نمی‌شنون ]
جین با شنیدن حرف های اون، شروع به خندیدن میکنه.

کیم‌سوکجین:
[ پس نمیخوای با من بخونی؟ ]

یون‌سون:
[ ساعت دو و نیم صبحه ]

کیم‌سوکجین:
[ که چی؟ ]

کیم‌سوکجین:
[ پس باید ادل بخونم؟ ]

کیم‌سوکجین:
[ نظرت راجب یک جوک بابا بزرگی چیه؟ ]

یون‌سون:
[ نه ]
یون‌سون بلافاصله پاسخ داد.

کیم‌سوکجین:
[ خیلی بدجنسی ]

کیم‌سوکجین:
[ و من فقط زنگ زدم تا از دهن خودت بشنوم که حالت خوبه ]

کیم‌سوکجین:
[ دیگه گریه نمیکنی؟ ]

یون‌سون:
[ نه دیگه نمیکنم ]

یون‌سون:
[ ولی صدام گرفته و خوب نیست ]

یون‌سون:
[ انگار همیشه صدام خوب و عالی بوده ]
( تیکه به صداش انداخت، یعنی هیچوقت صداش خوب نبوده)

یون‌سون با غرولند گفت. اون متوجه شد که کم کم داره به تلفن صحبت کردن عادت میکنه و راحت تر باهاش برخورد میکنه.

Alterity | Kim SeokjinWhere stories live. Discover now